نمونه دادنامه طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه | راهنمای حقوقی کامل

نمونه دادنامه طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه | راهنمای حقوقی کامل

دادنامه در مورد طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه: راهنمای جامع از مفهوم تا رویه قضایی

دادنامه در مورد طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه، حکم قضایی است که به زن اجازه می دهد به دلیل سختی ها و مشقات غیرقابل تحمل در زندگی مشترک، از همسرش طلاق بگیرد.

طلاق، واقعه ای حقوقی است که پایان بخش رابطه زوجیت محسوب می شود و می تواند بر مبنای دلایل مختلفی در قوانین ایران صورت پذیرد. در کنار طلاق به درخواست زوج یا توافقی، یکی از مسیرهای مهم و پیچیده حقوقی برای زوجه، درخواست طلاق به دلیل «عسر و حرج» است. این حق در مواقعی به زن داده می شود که ادامه زندگی مشترک برای او با مشقت و سختی ای همراه باشد که عرفاً غیرقابل تحمل محسوب می شود. درک صحیح از مفهوم عسر و حرج، مصادیق قانونی آن، نحوه اثبات در دادگاه و آشنایی با رویه قضایی از طریق تحلیل دادنامه های مرتبط، برای زنانی که در چنین شرایطی قرار دارند، امری حیاتی است. این مقاله به عنوان یک راهنمای جامع، قصد دارد ابعاد گوناگون این موضوع را از مبانی قانونی تا تحلیل آرای قضایی روشن سازد.

عسر و حرج چیست؟ مبانی قانونی و فقهی

عسر و حرج، مفهومی کلیدی در حقوق خانواده ایران است که به زن این امکان را می دهد تا در صورت بروز شرایطی خاص و غیرقابل تحمل، به زندگی زناشویی خود پایان دهد. درک دقیق از این مفهوم، مستلزم شناخت ابعاد لغوی، اصطلاحی، فقهی و حقوقی آن است.

تعریف عسر و حرج

واژه «عسر» در لغت به معنای سختی و دشواری است و «حرج» نیز به مفهوم تنگنا و مضیقه شدید به کار می رود. از نظر اصطلاحی و در بافت حقوق خانواده، عسر و حرج به وضعیتی اطلاق می شود که ادامه زندگی مشترک برای زوجه با مشقت و رنجی همراه گردد که تحمل آن فراتر از حد متعارف بوده و عموماً افراد آن را غیرقابل تحمل می دانند. این وضعیت باید به گونه ای باشد که ادامه زوجیت را برای زن با مشقت فوق العاده ای روبرو سازد.

تفاوت اساسی عسر و حرج با «کراهت» صرف این است که کراهت به تنهایی و بدون وجود مصادیق عسر و حرج، دلیلی برای طلاق از جانب زوجه نیست. کراهت یک حس درونی است، اما عسر و حرج نتیجه عوامل بیرونی است که این حس کراهت را به حدی می رساند که ادامه زندگی ناممکن می شود. با این حال، کراهت شدید و عمیقی که ریشه در شرایط سخت زندگی مشترک داشته باشد، می تواند از مصادیق عسر و حرج محسوب گردد و در برخی دادنامه ها، این ارتباط به وضوح مشهود است.

مبانی قانونی

مهم ترین مبنای قانونی برای طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه، ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران است. این ماده در اصل مقرر می دارد: در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق نماید. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد، زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود.

تبصره الحاقی به ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی اهمیت بسزایی دارد. این تبصره ضمن تأکید بر عدم حصری بودن مصادیق عسر و حرج، چند مورد از مصادیق بارز آن را ذکر کرده است تا راهنمایی برای دادگاه ها و متقاضیان باشد. این مصادیق عبارتند از:

  1. ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.
  2. اعتیاد زوج به هرگونه مواد مخدر یا ابتلای او به مشروبات الکلی و امتناع از ترک آن در مدتی که دادگاه تعیین می نماید یا عدم امکان الزام او به ترک در مدتی که برای ترک اعتیاد تعیین شده است، به نحوی که دوام زندگی خانوادگی را برای زوجه دشوار سازد.
  3. محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.
  4. ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.
  5. ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا جسمانی یا هر عارضه دیگری که زندگی مشترک را برای زوجه صعب و زیان بار کند.

این تبصره به صراحت بیان می دارد که موارد فوق تمثیلی است و احصاء نمی گردد. این بدان معناست که دادگاه می تواند با توجه به شرایط خاص هر پرونده، مصادیق دیگری را نیز به عنوان عسر و حرج تشخیص دهد.

علاوه بر این، قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ نیز در مواد ۲۴، ۲۶ و ۲۹ به موضوع طلاق و حقوق مالی زوجه پرداخته و در مواد دیگر، وظایف دادگاه ها و مراکز مشاوره خانواده را در این زمینه تبیین نموده است. مبنای فقهی قاعده عسر و حرج، برگرفته از قواعد فقهی مهمی همچون قاعده لا حرج (هیچ حکم شرعی موجب مشقت و سختی غیرقابل تحمل نمی شود) و قاعده لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام (در اسلام ضرر و ضرار وجود ندارد) است. این قواعد نشان دهنده آن است که شارع مقدس هیچ گاه بقای تکلیف را در صورتی که موجب ضرر و حرج غیرمتعارف برای مکلف باشد، روا نمی داند.

مصادیق رایج عسر و حرج در رویه قضایی (همراه با تحلیل)

بر اساس تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی و رویه قضایی، مصادیق عسر و حرج حصری نیستند و دادگاه می تواند با توجه به شرایط خاص هر پرونده، موارد دیگری را نیز به عنوان عسر و حرج تشخیص دهد. با این حال، برخی از این مصادیق بیشتر در دادگاه ها مطرح می شوند که در ادامه به تفصیل به آن ها می پردازیم:

۱. ترک زندگی مشترک (غیبت طولانی مدت زوج)

یکی از روشن ترین مصادیق عسر و حرج، زمانی است که زوج بدون دلیل موجه و بدون تأمین معیشت زوجه، زندگی مشترک را ترک می کند. شرایط قانونی و مدت زمان این ترک، معمولاً حداقل ۶ ماه متوالی یا ۹ ماه متناوب در طول یک سال است. در رویه قضایی، اثبات این امر از طریق شهادت شهود، تحقیق محلی، گزارش کلانتری یا هر مدرک دیگری که دلالت بر غیبت طولانی مدت و بدون اطلاع زوج داشته باشد، صورت می گیرد. این غیبت، به ویژه اگر با عدم پرداخت نفقه همراه باشد، به شدت بر عسر و حرج زوجه می افزاید و دادگاه ها در این موارد اغلب حکم به طلاق صادر می کنند.

۲. سوء رفتار و سوء معاشرت زوج

سوء رفتار زوج شامل هرگونه عملی است که آرامش و امنیت روانی و جسمی زوجه را مختل کند. این مصداق از گسترده ترین موارد عسر و حرج است و شامل ضرب و شتم، فحاشی، توهین، تهدید، آزار و اذیت روحی و جسمی می شود. نکته حائز اهمیت در این موارد، استمرار و غیرقابل تحمل بودن سوء رفتار است. یک بار مشاجره یا حتی یک بار درگیری فیزیکی ممکن است به تنهایی مصداق عسر و حرج نباشد، مگر اینکه شدت آن بسیار بالا باشد یا تکرار و استمرار آن زندگی را غیرممکن سازد. برای اثبات این موارد، گزارش پزشکی قانونی (در صورت ضرب و شتم)، شهادت شهود (همسایگان، خانواده)، پیامک ها یا هر مدرکی که دلالت بر سوء رفتار داشته باشد، ضروری است.

در پرونده های طلاق به دلیل سوء رفتار، دادگاه به دنبال اثبات الگوی رفتاری آزاردهنده و مستمر است که ادامه زندگی را برای زوجه به مشقت کشانده است، نه صرفاً اختلافات موردی.

۳. اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مشروبات الکلی

اعتیاد زوج به مواد مخدر یا مشروبات الکلی در صورتی می تواند مصداق عسر و حرج باشد که شدت آن به حدی باشد که زندگی خانوادگی را مختل کرده و سلامت جسمی و روانی زوجه و فرزندان را به خطر بیندازد. دادگاه ابتدا ممکن است فرصتی برای ترک اعتیاد به زوج بدهد، اما در صورت عدم ترک یا عدم امکان درمان، حکم به طلاق صادر می شود. اثبات اعتیاد از طریق آزمایش های پزشکی قانونی، شهادت شهود، گزارش نیروی انتظامی و مدارک مرتبط با سابقه درمان اعتیاد صورت می گیرد. تأثیر سوء اعتیاد بر عدم پرداخت نفقه و سوء معاشرت، عوامل تشدیدکننده عسر و حرج هستند.

۴. عدم پرداخت نفقه و سایر حقوق مالی زوجه

نفقه، حق مالی زوجه است که تأمین معیشت او و فرزندان (در صورت وجود) را بر عهده زوج قرار می دهد. عدم پرداخت نفقه، به تنهایی نیز می تواند طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی موجب طلاق شود. اما اگر عدم پرداخت نفقه به حدی باشد که زوجه را در تنگنای شدید مالی و روحی قرار دهد و ادامه زندگی را برای او با مشقت مواجه سازد، می تواند از مصادیق عسر و حرج نیز محسوب گردد. در این موارد، زوجه می تواند همزمان با درخواست طلاق عسر و حرج، مطالبه نفقه معوقه خود را نیز داشته باشد. احکام قبلی محکومیت به پرداخت نفقه که به اجرا درنیامده اند، دلایل قوی برای اثبات این مصداق محسوب می شوند.

۵. تدلیس زوج در امر ازدواج

تدلیس یا فریب در ازدواج، زمانی رخ می دهد که زوج قبل از عقد، خود را واجد صفتی معرفی کند که فاقد آن است (مثلاً مجرد معرفی کند در حالی که متأهل است) یا نقصی از خود را کتمان کند. اگر این فریب به حدی باشد که زوجه با علم به آن هرگز راضی به ازدواج نمی شد و اکنون ادامه زندگی برای او غیرقابل تحمل شده باشد، می تواند مصداق عسر و حرج قلمداد شود. به عنوان مثال، پنهان کردن همسر دائم یا موقت، یا پنهان کردن بیماری های جدی، می تواند موجب عسر و حرج زوجه باشد. در این حالت، شرط ضمن عقد بر صفت تجرد یا سلامت وجود داشته و فریب در این شرط، ادامه زندگی را برای زوجه آزاردهنده می سازد.

۶. بیماری های صعب العلاج یا مسری زوج

ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج، مانند برخی بیماری های روانی حاد که امکان زندگی عادی را از او سلب می کند، یا بیماری های مسری که سلامت زوجه و خانواده را تهدید می کند، می تواند مصداق عسر و حرج باشد. تشخیص این امر مستلزم نظر پزشکی قانونی و کارشناسان متخصص است که تأثیر بیماری بر ادامه زندگی مشترک را ارزیابی کنند. البته صرف بیماری به تنهایی عسر و حرج نیست، بلکه تأثیر غیرقابل تحمل آن بر زندگی زوجه ملاک است.

۷. محکومیت قطعی زوج به حبس

اگر زوج به حبس قطعی برای مدت ۵ سال یا بیشتر محکوم شود، این محکومیت و غیبت طولانی مدت او از خانواده، می تواند موجب عسر و حرج زوجه شود. این مصداق در تبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی به صراحت ذکر شده است. مدت زمان حبس و تأثیر آن بر زندگی زوجه (مانند سرپرستی فرزندان، مشکلات مالی و عاطفی) مورد توجه دادگاه قرار می گیرد.

۸. کراهت شدید و غیرقابل تحمل زوجه از زوج

همانطور که پیش تر اشاره شد، کراهت صرف به تنهایی مصداق عسر و حرج نیست. اما در شرایطی که کراهت زوجه از زوج به حدی شدید و ریشه دار باشد که ادامه زوجیت را برای او عملاً غیرممکن ساخته و ناشی از عوامل عینی و بیرونی باشد، دادگاه می تواند آن را به عنوان عسر و حرج تشخیص دهد. این موارد معمولاً با گزارش مراکز مشاوره خانواده، نظر روانشناس و مددکار اجتماعی، و همچنین شواهد مبنی بر مفارقت طولانی مدت جسمانی و عدم تفاهم عمیق، تأیید می شوند. در واقع، کراهت در اینجا نتیجه و پیامد یک وضعیت حرجی است، نه صرفاً یک حس درونی بدون پشتوانه.

۹. سایر موارد (مصادیق غیر حصری)

با توجه به عدم حصری بودن مصادیق عسر و حرج، دادگاه می تواند هر مورد دیگری را که عرفاً و با توجه به شرایط زندگی زوجه، ادامه زندگی مشترک را برای او با مشقت غیرقابل تحمل همراه سازد، به عنوان عسر و حرج تشخیص دهد. از جمله این موارد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • عقیم بودن زوج (در صورتی که در ضمن عقد شرط شده باشد یا بعداً مشخص شود و این امر برای زوجه حرجی باشد).
  • ناتوانی جنسی زوج (در صورتی که پس از ازدواج حاصل شود و امکان درمان نباشد).
  • بیماری های روانی حاد و درمان ناپذیر زوج که زندگی را مختل کند.
  • سوء معاشرت زوج با خانواده زوجه یا فرزندان مشترک.
  • و سایر مواردی که دادگاه پس از بررسی کامل و با در نظر گرفتن عرف و شرایط خاص پرونده، آن را از مصادیق عسر و حرج تشخیص دهد.

روند رسیدگی به دعوای طلاق عسر و حرج

پیگیری دعوای طلاق به دلیل عسر و حرج، فرآیندی حقوقی و بعضاً طولانی است که نیازمند آگاهی و صبر است. این فرآیند از چند مرحله کلیدی تشکیل شده است که هر یک نقش مهمی در سرانجام پرونده ایفا می کنند.

مراحل اولیه

مشاوره حقوقی با وکیل متخصص: نخستین و مهم ترین گام، مشورت با وکیل متخصص در امور خانواده است. وکیل با بررسی شرایط پرونده، راهنمایی های لازم را در خصوص امکان اثبات عسر و حرج، مدارک مورد نیاز و روند کلی پرونده ارائه می دهد. با توجه به پیچیدگی اثبات عسر و حرج، حضور وکیل می تواند شانس موفقیت پرونده را به طور چشمگیری افزایش دهد.

جمع آوری مدارک و مستندات: زوجه باید قبل از تقدیم دادخواست، تمامی مدارک و مستندات لازم را جمع آوری کند. این مدارک شامل شناسنامه، عقدنامه، و مهم تر از همه، ادله اثبات عسر و حرج است. ادله می تواند شامل گزارش پزشکی قانونی (برای ضرب و شتم یا بیماری)، شهادت شهود، مدارک مربوط به عدم پرداخت نفقه (مثلاً احکام قضایی)، گزارش کلانتری، پیامک ها، عکس ها و هر مدرک دیگری باشد که نشان دهنده وجود عسر و حرج است.

تنظیم و تقدیم دادخواست طلاق: پس از جمع آوری مدارک و مشورت با وکیل، دادخواست طلاق به دلیل عسر و حرج تنظیم و از طریق دفاتر خدمات الکترونیک قضایی به دادگاه خانواده محل اقامت زوج یا زوجه تقدیم می گردد. در دادخواست باید به روشنی دلایل عسر و حرج و مستندات آن قید شود.

مراحل قضایی

ارجاع به مرکز مشاوره خانواده: پس از ثبت دادخواست، پرونده ابتدا به یکی از مراکز مشاوره خانواده ارجاع داده می شود. هدف این مراکز، تلاش برای صلح و سازش میان زوجین است. جلسات مشاوره اجباری است و در صورت عدم حصول سازش، مرکز مشاوره نظریه خود را به دادگاه اعلام می کند. نظر مشاورین می تواند در تصمیم گیری دادگاه مؤثر باشد، به ویژه اگر تأکید بر عدم امکان ادامه زندگی و وجود عسر و حرج داشته باشد.

تعیین داور: در صورت عدم حصول سازش در مراکز مشاوره، دادگاه ممکن است امر را به داوری ارجاع دهد. هر یک از زوجین داور منتخب خود را معرفی می کنند (معمولاً از میان بستگان درجه اول یا افرادی که به مسائل خانوادگی آشنایی دارند). داوران نیز با بررسی شرایط و تلاش برای ایجاد صلح، نظریه خود را به دادگاه اعلام می کنند. اگر داوران نیز به صلح و سازش نرسند، پرونده برای رسیدگی قضایی به دادگاه بازمی گردد.

جلسات دادرسی در دادگاه بدوی: در این مرحله، دادگاه به ادله و مستندات طرفین رسیدگی می کند. زوجه و وکیل او باید ادله خود را برای اثبات عسر و حرج ارائه دهند. این ادله می تواند شامل شهادت شهود (که دادگاه در صورت لزوم از آن ها تحقیق می کند)، تحقیق محلی (توسط مددکار اجتماعی یا نیروی انتظامی)، نظریه کارشناسی (مثلاً برای تعیین نفقه یا بررسی سلامت روان)، و نظر پزشکی قانونی باشد. زوج نیز حق دفاع و ارائه دلایل خود را دارد.

حق اعتراض و تجدیدنظرخواهی: اگر دادگاه بدوی حکم به طلاق صادر کند، زوج می تواند ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ حکم، نسبت به آن در دادگاه تجدیدنظر استان اعتراض کند. اگر حکم رد شود، زوجه می تواند تجدیدنظرخواهی کند. دادگاه تجدیدنظر مجدداً پرونده را بررسی کرده و رأی را تأیید، نقض یا اصلاح می کند.

مراحل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور: در برخی موارد، پس از صدور رأی قطعی از دادگاه تجدیدنظر، امکان فرجام خواهی در دیوان عالی کشور نیز وجود دارد. دیوان عالی کشور فقط به جنبه های شکلی و قانونی پرونده رسیدگی می کند و وارد ماهیت دعوی نمی شود. این مرحله معمولاً برای پرونده هایی است که دادگاه تجدیدنظر در رأی خود به اشتباه قانونی مرتکب شده باشد.

نقش وکیل متخصص در پرونده های عسر و حرج

با توجه به پیچیدگی اثبات عسر و حرج و لزوم ارائه ادله قوی، نقش وکیل متخصص در این پرونده ها حیاتی است. وکیل با دانش حقوقی خود می تواند:

  • بهترین راهکار حقوقی را انتخاب کند.
  • در جمع آوری مستندات و ادله کمک کند.
  • دادخواست را به نحو صحیح تنظیم نماید.
  • در جلسات دادگاه و داوری، از حقوق زوجه دفاع کند.
  • روند تجدیدنظرخواهی و فرجام خواهی را به درستی پیگیری کند.

تحلیل دادنامه های مهم در مورد طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه (نمونه های عملی)

درک رویه قضایی در مورد طلاق عسر و حرج، با بررسی نمونه های واقعی دادنامه ها، بسیار ملموس تر و کاربردی تر خواهد بود. در این بخش، به تحلیل چند نمونه دادنامه مهم می پردازیم که هر یک جنبه های متفاوتی از احراز یا عدم احراز عسر و حرج را نشان می دهند. لازم به ذکر است که دادنامه های زیر بر اساس خلاصه ای از پرونده های واقعی و با رعایت اصل محرمانگی و تغییر نام ها ارائه شده اند.

نمونه دادنامه ۱: احراز عسر و حرج به دلیل کراهت شدید و عدم امکان ادامه زندگی مشترک

خلاصه پرونده: زوجه خانم (ر.ق.) در سال ۱۳۸۶ با آقای (ب.ر.) ازدواج می کند، اما پس از یک هفته از عقد، مشکلات آغاز می شود. زوجه مدعی است که حدود ۵ سال بلاتکلیف رها شده و به دلیل بیکاری زوج، عدم توانایی او در شروع زندگی مشترک، سوء رفتار (فحاشی، توهین، تهدید) و عدم پرداخت نفقه از سال ۸۹، ادامه زندگی برایش غیرقابل تحمل است. او همچنین از کراهت شدید خود از زوج سخن می گوید. دادگاه بدوی پس از ارجاع به داوری و مشاوره خانواده (که عدم تمایل زوج به طلاق و اصرار زوجه بر جدایی و همچنین عدم مهارت های ارتباطی و بلاتکلیفی را تأیید می کنند)، به تحقیق محلی می پردازد. گزارش مددکاری اجتماعی نیز حکایت از ۵ سال مفارقت جسمانی، عدم زندگی زیر یک سقف، تفاوت های اخلاقی و فرهنگی و بیکاری زوج دارد. شهادت شهود نیز این موارد را تأیید می کند. زوج نیز در دادخواست های اعسار خود، بیکاری اش را اقرار کرده است. دادگاه بدوی (شعبه ۲۶۴ خانواده تهران) با توجه به مجموع این دلایل، از جمله نظر روانشناس مبنی بر عدم صلاح ادامه زندگی، تأیید مفارقت جسمانی طولانی، دوشیزه بودن زوجه و عدم پرداخت نفقه، دعوای زوجه را وارد دانسته و گواهی عدم امکان سازش صادر می کند.
این رأی در دادگاه تجدیدنظر (شعبه ۲۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران) نقض می شود با این استدلال که زوج نفقه را پرداخت کرده و شرایط تمکین را مهیا نموده و زوجه خوف ضرر جانی و مالی خود را ثابت نکرده است. اما دیوان عالی کشور (شعبه هشتم) با این استدلال که دلایل و قرائن موجود در پرونده دلالت بر عسر و حرج زوجه دارد، رأی تجدیدنظر را نقض و پرونده را جهت رسیدگی مجدد به شعبه هم عرض ارجاع می دهد. شعبه جدید تجدیدنظر نیز دوباره عسر و حرج را احراز نمی کند، اما در نهایت، رأی قطعی دیوان عالی کشور عسر و حرج را تأیید می کند.

نکات حقوقی: این دادنامه به خوبی نشان می دهد که احراز عسر و حرج می تواند از مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته حاصل شود. کراهت شدید، اگر با شواهدی مانند مفارقت جسمانی طولانی مدت، عدم شروع زندگی مشترک، بیکاری زوج و سوء رفتار او همراه باشد، می تواند به عنوان مصداق عسر و حرج قلمداد شود. اهمیت گزارش مددکاری، نظر روانشناس و شهادت شهود در چنین پرونده هایی بسیار بالاست. همچنین، نوسانات در آرای دادگاه های بدوی، تجدیدنظر و دیوان عالی کشور، پیچیدگی و نیاز به اثبات قوی در پرونده های عسر و حرج را نمایان می سازد.

نمونه دادنامه ۲: احراز عسر و حرج به دلیل اعتیاد شدید و عدم پرداخت نفقه زوج

خلاصه پرونده: خانم (ر.ط.) پس از ۲۳ سال زندگی مشترک با آقای (ع.الف.) و داشتن سه فرزند، به دلیل اعتیاد شدید زوج به تریاک و شیشه، عدم پرداخت نفقه و تهدیدات، درخواست طلاق می دهد. مرکز مشاوره خانواده به دلیل عدم همکاری زوج، عدم سازش را اعلام می کند. زوجه مدعی است که به دلیل اعتیاد و عدم امنیت جانی، زوج را از منزل بیرون کرده و فرزندان نزد او زندگی می کنند. او نفقه و اجرت المثل را از طریق دادگاه پیگیری کرده و مهریه اش را نیز دریافت نموده است. مأموران انتظامی نیز پس از تحقیق محلی، اعتیاد زوج را بر اساس شنیده ها، چهره مشکوک و همنشینی با افراد ناباب تأیید می کنند. دادگاه بدوی (شعبه اول حقوقی شهرستان الف) با صرف نظر از اثبات قطعی اعتیاد، به دلیل تأخیر زوج در پرداخت حقوق مالی زوجه (نفقه و اجرت المثل) که طی دادنامه های قطعی دیگری احراز شده بود، و همچنین احراز شرط ضمن عقد مربوط به عدم پرداخت نفقه، حکم به احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق و اجازه طلاق به زوجه صادر می کند. دادگاه تجدیدنظر (شعبه چهارم استان یزد) این رأی را نقض کرده و دلایل زوجه را برای اثبات اعتیاد مضر و استنکاف از پرداخت نفقه کافی نمی داند. اما دیوان عالی کشور (شعبه پانزدهم) با تأکید بر لزوم تکمیل تحقیقات در خصوص عدم پرداخت نفقه و اثبات اعتیاد مضر، پرونده را جهت رسیدگی مجدد به همان دادگاه تجدیدنظر ارجاع می دهد و خواستار اخذ نظریه پزشکی قانونی در خصوص اعتیاد و تحقیق از فرزندان و شهود می شود.

نکات حقوقی: این پرونده بر لزوم اثبات دقیق و کامل مصادیق عسر و حرج تأکید دارد. صرف ادعا یا شنیده ها کافی نیست و نیاز به ادله محکم از جمله نظریه پزشکی قانونی برای اثبات اعتیاد مضر، و مدارک مستدل برای عدم پرداخت نفقه وجود دارد. ارتباط عدم پرداخت نفقه با ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی و همچنین تأثیر آن بر عسر و حرج، نکته مهم دیگری است. این دادنامه همچنین اهمیت تحقیقات جامع از مراجع مختلف (پزشکی قانونی، شهود، تحقیق محلی، فرزندان) را برای تصمیم گیری صحیح دادگاه نشان می دهد.

نمونه دادنامه ۳: احراز عسر و حرج به دلیل تدلیس زوج در ازدواج

خلاصه پرونده: خانم (الف.الف.) به واسطه وکیل خود، دادخواست طلاق به دلیل عسر و حرج و حصول شرایط مندرج در سند ازدواج را تقدیم می کند. وکیل زوجه اعلام می دارد که زوج (آقای م.الف.خ.) حین عقد ازدواج، خود را مجرد معرفی کرده، در حالی که پس از مدتی زوجه متوجه می شود که زوج همسر موقت دیگری داشته است. وکیل تأکید می کند که این فریب و تدلیس، موجب کراهت و عسر و حرج زوجه شده و اساس عقد بر صفت تجرد زوج بنا شده بود. زوج نیز اعتراف می کند که قبل از ازدواج با خواهان، همسر موقت داشته که مدت عقد موقتش در مهرماه ۱۳۹۳ به پایان رسیده است. دادگاه بدوی (شعبه ۱۶ عمومی حقوقی تبریز) و تجدیدنظر (شعبه ۵ استان آذربایجان شرقی) عسر و حرج را احراز نمی کنند و حکم به بطلان دعوای زوجه صادر می نمایند. اما دیوان عالی کشور (شعبه پانزدهم) رأی تجدیدنظر را نقض می کند. دیوان عالی با این استدلال که عقد فی مابین مبنای صفت تجرد واقع شده و معرفی خود به عنوان مجرد توسط زوج، نوعی فریب و تدلیس محسوب می شود، امکان آزاردهنده بودن این موضوع برای زوجه را به عنوان مصداق عسر و حرج تأیید می کند. دیوان عالی همچنین به عدم حصری بودن مصادیق عسر و حرج اشاره کرده و لزوم تحقیق در خصوص اینکه آیا زوج موضوع نکاح موقت قبلی خود را با خواهان در میان گذاشته بود یا خیر، را تأکید می کند.

نکات حقوقی: این پرونده به خوبی نشان دهنده آن است که فریب در ازدواج (تدلیس) می تواند به عنوان مصداق عسر و حرج تلقی شود. به ویژه هنگامی که صفت تجرد مبنای اصلی عقد بوده و کتمان آن موجب سلب آرامش و آزاردهندگی شدید برای زوجه شود. رأی دیوان عالی کشور بر عدم حصری بودن مصادیق عسر و حرج و لزوم توجه به آزاردهنده بودن وضعیت برای زوجه تأکید می کند. این دادنامه، فریب در ازدواج را به عنوان یکی از عوامل ایجادکننده مشقت و سختی غیرقابل تحمل برای زوجه می پذیرد.

نمونه دادنامه ۴: عدم احراز عسر و حرج (نقض رأی طلاق در دادگاه تجدیدنظر)

خلاصه پرونده: خانم (م.ی.ت.) با ادعای سوء رفتار (ضرب و شتم) و عدم پرداخت نفقه توسط زوج (آقای س.ن.ث.)، درخواست طلاق به دلیل عسر و حرج می کند. دادگاه بدوی (شعبه ۲۷۵ خانواده تهران) با احراز عسر و حرج و با استناد به قاعده لا حرج، حکم طلاق صادر می کند (طلاق خلع با بذل نصف مهریه و سایر حقوق مالی). اما دادگاه تجدیدنظر (شعبه دوم استان تهران) رأی دادگاه بدوی را نقض و حکم به بطلان دعوای زوجه می دهد. دلایل دادگاه تجدیدنظر عبارتند از:
۱. اگرچه زوج به جرم ضرب و جرح به خمس دیه محکوم شده، اما قانونگذار ضرب و شتمی را موجب طلاق می داند که مستمر و غیرقابل تحمل باشد، که در این پرونده اثبات نشده است.
۲. در خصوص ترک نفقه، زوج از پرداخت آن تبرئه شده بود و دادگاه تجدیدنظر در مورد نفقه معوقه نیز حکم به بی حقی زوجه صادر کرده بود.
۳. زوجه خود به موجب دادنامه ای به تمکین محکوم شده بود.
۴. تحقیقات مددکار اجتماعی جامع نبوده و دلالت بر سوء رفتار زوج نداشته است.

نکات حقوقی: این دادنامه اهمیت استمرار و غیرقابل تحمل بودن سوء رفتار را در اثبات عسر و حرج برجسته می کند. محکومیت صرف به یک مورد ضرب و جرح، به تنهایی برای اثبات عسر و حرج کافی نیست مگر اینکه این رفتارها تکرار شوند و زندگی را غیرممکن سازند. همچنین، تأثیر آرای قضایی دیگر مانند حکم برائت از نفقه یا حکم تمکین علیه زوجه، بر پرونده طلاق عسر و حرج بسیار مهم است و می تواند موجب عدم احراز عسر و حرج شود. این پرونده نشان می دهد که دادگاه ها در احراز عسر و حرج، به ادله قطعی و مستمر نیاز دارند.

نمونه دادنامه ۵: حدود اختیار زوج پس از اعطای وکالت بلاعزل در طلاق به زوجه

خلاصه پرونده: زوج (آقای ص.ک.) طی وکالت نامه محضری، اختیار طلاق از هر نوع را با سلب حق عزل به همسرش (خانم س.س.ط.) اعطا می کند. زوجه با استفاده از این وکالت، اقدام به طرح دعوای طلاق توافقی می کند و دادگاه بدوی حکم به گواهی عدم امکان سازش صادر می نماید. پس از صدور حکم و ابلاغ به وکیل زوج و زوجه، وکیل زوج حق تجدیدنظرخواهی را از خود ساقط می کند. اما کمی بعد، وکیل جدیدی از سوی زوج به دادگاه مراجعه کرده و تقاضای ابلاغ دادنامه را نموده و سپس نسبت به آن اعتراض می کند و مدعی می شود که وکیل قبلی حق اسقاط تجدیدنظرخواهی را نداشته است. دادگاه تجدیدنظر با قبول اعتراض زوج و به دلیل پس گرفتن دعوی توسط وکیل زوج، قرار رد دعوی صادر می کند.
زوجه فرجام خواهی می کند و دیوان عالی کشور (شعبه پانزدهم) رأی تجدیدنظر را نقض می کند. دیوان عالی استدلال می کند که زوج با دادن وکالت بلاعزل، حق پس گرفتن دعوی را نداشته است، زیرا در غیر این صورت، اعطای وکالت بلاعزل عبث و بیهوده خواهد بود. دیوان عالی تأکید می کند که اگرچه وکالت عقد جایز است، اما در این مورد، زوج حق عزل را از خود ساقط نموده و این اقدام باید در مسیر قانونی انجام شود. همچنین، سلب حق عزل مانع از آن نیست که زوج به عنوان اصیل دارای حق طلاق باشد، اما نمی تواند مانع طلاقی شود که از طریق وکالت زوجه صورت می گیرد.

نکات حقوقی: این دادنامه به بررسی حدود اختیارات زوج پس از اعطای وکالت بلاعزل در طلاق به زوجه می پردازد. نکته کلیدی این است که وکالت بلاعزل با سلب حق عزل، مانع از آن می شود که زوج بتواند به طور یکجانبه مانع اجرای طلاق توسط زوجه شود. هدف از اعطای چنین وکالتی، توانمندسازی زوجه برای طلاق در صورت لزوم است و نقض آن توسط زوج، این هدف را بی معنا می کند. این رأی، اهمیت و اعتبار وکالت بلاعزل را در زمینه طلاق تأیید می کند و نشان می دهد که دادگاه ها به ماهیت و قصد طرفین در اعطای این نوع وکالت توجه ویژه دارند.

حقوق مالی زوجه در طلاق عسر و حرج

در پرونده های طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه، زن علاوه بر حق طلاق، مستحق دریافت کامل تمامی حقوق مالی خود است. این حقوق مالی برای زوجه از اهمیت بالایی برخوردارند و در قوانین اسلامی و مدنی ایران به صراحت ذکر شده اند:

  1. مهریه: زوجه در طلاق عسر و حرج، مستحق دریافت کامل مهریه خود است. برخلاف طلاق خلع که در آن زن برای رهایی از زوج از قسمتی از مهریه یا تمام آن صرف نظر می کند، در طلاق عسر و حرج چنین الزامی وجود ندارد و زوجه می تواند تمام مهریه خود را مطالبه کند.
  2. نفقه ایام عده: پس از طلاق، زوجه باید به مدت عده (معمولاً سه طهر یا سه ماه و ده روز) نگه دارد. در این مدت، اگر زوجه باردار نباشد و طلاق رجعی باشد (که طلاق عسر و حرج معمولاً بائن است، اما در صورت رجعی بودن)، نفقه ایام عده بر عهده زوج است. حتی در طلاق بائن نیز، در صورت بارداری زوجه، زوج مکلف به پرداخت نفقه ایام عده تا زمان وضع حمل است.
  3. اجرت المثل ایام زوجیت: اگر زوجه در طول زندگی مشترک به دستور زوج و بدون قصد تبرع (مجانی) کارهایی انجام داده باشد که شرعاً بر عهده او نبوده، مستحق دریافت اجرت المثل برای این کارهاست. میزان آن توسط کارشناس رسمی دادگستری تعیین می شود.
  4. شرط تنصیف اموال (تا نصف دارایی موجود زوج): در صورتی که در سند ازدواج، شرط تنصیف اموال امضا شده باشد (یعنی شرط شود که در صورت طلاق به درخواست زوج یا تقصیر زوج، تا نصف اموالی که زوج در طول زندگی مشترک به دست آورده به زوجه تعلق گیرد)، در طلاق عسر و حرج این شرط قابلیت اجرا دارد.
  5. نحله (در صورت عدم استحقاق اجرت المثل): اگر زوجه نتواند اجرت المثل ایام زوجیت خود را اثبات کند (مثلاً به دلیل قصد تبرع یا عدم اثبات دستور زوج)، دادگاه می تواند با توجه به سنوات زندگی مشترک و کارهایی که زوجه انجام داده، مبلغی را به عنوان نحله برای او تعیین کند که زوج ملزم به پرداخت آن است.
  6. حضانت و نفقه فرزندان (در صورت وجود): در صورت وجود فرزند مشترک، دادگاه در خصوص حضانت فرزندان (صرف نظر از طلاق) تصمیم گیری می کند. همچنین، نفقه فرزندان (تا سن بلوغ برای دختر و تا زمانی که مشغول تحصیل باشند یا نیاز به کمک مالی داشته باشند برای پسر) بر عهده زوج خواهد بود.

تمامی این حقوق مالی، در دادنامه طلاق یا طی دادخواست های جداگانه قابل مطالبه هستند و دادگاه در کنار صدور حکم طلاق، به تعیین تکلیف این حقوق نیز می پردازد.

نتیجه گیری

طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه، مسیری دشوار اما قانونی برای زنانی است که در زندگی مشترک خود با مشقات غیرقابل تحمل مواجه هستند. این مقاله با تبیین مفهوم عسر و حرج، مبانی فقهی و قانونی آن، و بررسی مصادیق رایج در رویه قضایی، تلاش کرد تا درک جامعی از این نهاد حقوقی را ارائه دهد. تحلیل دادنامه های واقعی نشان داد که احراز عسر و حرج می تواند از مجموعه ای از عوامل به هم پیوسته نظیر کراهت شدید، اعتیاد زوج، سوء رفتار مستمر، عدم پرداخت نفقه و فریب در ازدواج ناشی شود. همچنین، تأکید بر لزوم ارائه ادله قوی، مستمر و قابل اثبات در دادگاه، از نکات کلیدی در این پرونده هاست.

پرونده های طلاق عسر و حرج به دلیل ماهیت پیچیده و ابعاد انسانی عمیق، نیازمند دقت و ظرافت حقوقی بالایی هستند. از این رو، جمع آوری مستندات کافی و مشورت با یک وکیل متخصص خانواده برای پیگیری دقیق و صحیح پرونده، از ضروریات اولیه برای زوجه محسوب می شود. آگاهی از حقوق و روند قضایی، به زنان این امکان را می دهد تا با اطمینان و آگاهی بیشتری در مسیر احقاق حقوق خود قدم بردارند و از دامنه وسیع قوانین حمایت خانواده بهره مند شوند.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "نمونه دادنامه طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه | راهنمای حقوقی کامل" هستید؟ با کلیک بر روی قوانین حقوقی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "نمونه دادنامه طلاق به دلیل عسر و حرج زوجه | راهنمای حقوقی کامل"، کلیک کنید.