«روزی روزگاری آبادان»؛ ایده ای جذاب و اجرایی سردرگم

«روزی روزگاری آبادان»؛ ایده ای جذاب و اجرایی سردرگم

فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی حمیدرضا آذرنگ، ایده‌ای جذاب دارد که پیش از این در قالب یک تئاتر موفق روی صحنه رفته، اما اجرای آن در قاب سینما با دشواری و سردرگمی همراه شده است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری مجله راپیدی، فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» به کارگردانی ونویسندگی حمیدرضا آذرنگ از جمله فیلم‌های در حال اکران این روز‌های سینمای ایران است. در «روزی روزگاری آبادان» که علی اوجی و عبدالله اسکندری تهیه‌کنندگی آن را به عهده دارند، محسن تنابنده، فاطمه معتمد آریا، الهام شفیعی، هیراد آذرنگ و سهیل جمالی ایفای نقش می‌کنند.

«روزی روزگاری در آبادان» به زمینه‌ها و پیامد‌های جنگ و تأثیر آن بر روابط انسانی و خانوادگی می‌پردازد. داستان فیلم درباره خانواده پنج نفری مصیب چرخیده (محسن تنابنده) است که در شهر آبادان و در آخرین روز سال ۱۳۸۱ مشغول خرید شب عید و آماده شدن برای فرارسیدن سال جدید هستند.

با این حال اعتیاد مصیب و اختلافاتی که به خاطر این موضوع با همسرش «خیری» (فاطمه معمتدآریا) و به تبع آن با فرزندان نوجوانش دارد، فضای متشنجی را برای خانواده آنها رقم زده است. در این میان، یک اتافق عجیب همین آرامش شکننده را نیز بر هم می‌زند و…

نمایشنامه‌ای که فیلمنامه شد

حمیدرضا آذرنگ پس از سال‌ها تجربه‌اندوزی در کارگردانی تئاتر و بازیگری در سه مدیوم سینما، تئاتر و تلویزیون، این فیلم را در سال ۱۳۹۹ به عنوان اولین اثر سینمایی خود در مقام کارگردان جلوی دوربین برد. «روزی روزگاری در آبادان» برای اولین بار در بهمن ماه سال همان سال و در جریان سی و نهمین جشنواره فیلم فجر روی پرده رفت. درنهایت نیز در هفت رشته نامزد شد که توانست سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه (سهیل دانش اشراقی) را ازآن خود کند.

این فیلم با تکیه بر نمایشنامه‌ای به همین نام که در سال ۱۳۸۴ در تالار قشقایی روی صحنه رفت تولید شده و با وجود برخی کاستی‌های فیلمنامه‌ای و فنی استاندارد‌های قابل‌قبولی دارد. شاید مهم‌ترین و ملموس‌ترین نقدی که به فیلم وارد است را بتوان در لهجه شخصیت‌های آن دانست که چندان خوب از کار درنیامده است.

روزی روزگاری ابادان///////

فیلم اگرچه گروه بازیگران جمع و جور و لوکیشن‌های محدودی دارد که عموماً در فضای داخلی خانه «مصیب» خلاصه می‌شود؛ با این حال اتفاق اصلی که حتی جنبه‌های فانتزی آن گاهی از درونمایه واقع گرای اثر پیش می‌گیرد چندان با نقش‌آفرینی‌های معمولی بازیگران همخوانی ندارد. فیلم می‌خواهد درباره شهر دوست‌داشتنی آبادان باشد، اما بازیگرانش قدرت انتقال حس‌وحال مردم آبادان را به مخاطب ندارند و قصه هم آن‌قدر قدرتمند نیست که بتواند تماشاگر فیلم را درگیر خودش کند؛ بنابراین «روزی روزگاری آبادان» بیش از آن‌که فیلمی برای روایت احوالات مردم آبادان باشد، یک ادای دین شخصی و نه چندان جذاب از جانب کارگردان به این شهر است.

آغاز خوب و ادامه کسل‌کننده

فیلمنامه «روزی روزگاری آبادان» نقطه ضعف بزرگ فیلم است. شروع خوش‌ریتم داستان با همراهی یک موسیقی شاد جنوبی، نوید فیلمی پرشور درباره شهر پرشور‌ها را می‌دهد، اما در ادامه، آذرنگ فیلمش را در فضایی بسته حبس می‌کند و به جای ساختن موقعیت‌های جذاب برای کاراکترهایش، آنها را در خانه به حصر می‌کشد و فضایی وهم‌آلود برایشان می‌سازد.

قصه نیم‌بند «روزی روزگاری آبادان» هم دیر آغاز می‌شود و نمی‌تواند فیلم را نجات دهد. تنها اتفاق امیدوارکننده فیلمنامه، تک‌وتوک لحظات خنده‌داری است که در بازی با ترجمه کلمات فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی رخ می‌دهد. فیلم، بیش از این چند اتفاق بامزه، چیز بیشتری برای درگیر کردن مخاطب ندارد.

روزی روزگاری ابادان///////

خرده اعتراضات کاراکتر‌های فیلم به مشکلات آبادان در روزگار جنگ و پس از جنگ هم آن‌قدر جاندار نیست که بتواند فیلم را به یک فیلم مطالبه‌گر تبدیل کند؛ بنابراین «روزی روزگاری آبادان» برخلاف انتظار نه ضد جنگ از آب درآمده و نه سیاسی. شاید «سرگرم‌کننده» بهترین وصف برای فیلم باشد. یک فیلم سرگرم‌کننده و یک تجربه نه‌چندان موفق فیلمسازی برای آذرنگِ فیلم‌اولی است، تا جایی که خود آذرنگ هم در نشست خبری فیلم در جشنواره فلیم فجر به این نکته اذعان کردکه فعلاً جرئت لازم برای برگشتن به سمت کارگردانی را ندارد و بازی کردن را ترجیح می‌دهد.

بازی‌هایی نه چندان عالی اما قابل قبول

او در این نشست گفته بود: «اگر فیلم نتوانسته هدفش را بیان کند من اینجا هر چه بگویم توجیه است. روز اول جنگ آمریکا و عراق یک موشک به اشتباه به انبار‌های شرکت نفت آبادان برخورد کرد که البته تلفاتی نداشت، اما من خیال‌پردازی کردم. این اتفاق که حاکی از خطای انسانی بود می‌توانست برای خانواده‌ای رخ بدهد»

با این حال بازی محسن تنابنده و فاطمه معتمد آریا اگر چه با نقش‌های درخشانی که در کارنامه آنها دیده‌ایم فاصله داردند، اما قابل‌قبول از کار درآمده است. از بین دو بازیگر جوان فیلم یعنی هیراد آذرنگ (پسر حمیدرضا آذرنگ) و الهام شفیعی که نقش فرزندان نوجوان مصیب و خیری را بازی می‌کنند نیز در حد و اندازه فیلم است.

الهام شفیعی که امسال در نقش خواهر ماهرخ در سریال پر بیننده «در انتهای شب» بیشتر شناخته شد، در این فیلم نقش «سهیله» دختر نوجوان خانواده را ایفا می‌کند. «روزی روزگاری آبادان» اولین تجربه حضور این بازیگر جوان تئاتر در کار‌های تصویری است. او توانست در همین تجربه اول، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شد. سیمرغی که البته به گلاره عباسی بازیگر فیلم «ابلق» رسید.

روزی روزگاری ابادان///////

او در زمان رونمایی از فیلم در جریان جشنواره سی و نهم در گفتگو خبرنگار مجله راپیدی با ابراز خرسندی از حضور در فیلم «روزی روزگاری آبادان» گفته بود: من متولد دهه هفتاد هستم و هر آن چه که از جنگ تحمیلی می‌دانم ناشی از شنیده‌ها و خوانده‌هاست و این دوران را تجربه نکرده‌ام. قطعاً دیدن و تجربه شخصی این دوره چه در مناطق جنگی و چه در فضای پشت جنگ با حضور در یک اثر هنری مرتبط با آن متفاوت است. با این حال در برخی سکانس‌ها تعلیق، دلشوره و فشار روحی ناشی از ویرانگری جنگ را تا حد زیادی حس کردم. با خودم می‌گفتم که اگر این صحنه در واقعیت رخ می‌داد و تو و خانواده‌ات این لحظه را زیست می‌کردید چقدر سخت بود. این فضا و شرایط زندگی مردم آبادان از من خیلی دور بود، اما با کمک آقای آذرنگ توانستم تا حدی به آن برسم.

آذرنگ؛ ناکام در یک تبدیل هنرمندانه

به نظر می‌رسد آذرنگ در اولین تجربه کارگردانی خود نتوانسته نمایشنامه‌ای که پیش از این روی صحنه تئاتر رفته بود را به درستی به قاب سینما بیاورد. از سوی دیگر با وجوه ایده مرکزی قابل توجه، فیلم از ایجاد گره‌ها و موقعیت‌هایی که بتواند هیجان را به مخاطب منتقل کند نیز عاجز است. به همین دلیل در پایان فیلم مخاطب احتمالاً تکلیف خود را با آن چه روی پرده دیده نمی‌‍داند و همچنان منتظر اتفاق یا وضعیتی جدید است.

لازم به یادآوری است، اکران «روزی روزگاری آبادان» از دهم مرداد ماه آغاز شده و تاکنون (دوشنبه پنجم شهریورماه) با فروش بیش از ۳۳ هزار و ۶۰۰ قطعه بلیت به فروش معادل ۲ میلیارد و ۷۵ میلون تومان رسیده است. فروشی که قطعاً راضی‌کننده نیست، اما همچنان قلبتی جذب مخاطبان جدید را دارد.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "«روزی روزگاری آبادان»؛ ایده ای جذاب و اجرایی سردرگم" هستید؟ با کلیک بر روی فرهنگ و هنر، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "«روزی روزگاری آبادان»؛ ایده ای جذاب و اجرایی سردرگم"، کلیک کنید.