خلاصه کتاب فریب خورده جویس اتکینز | نکات کلیدی و کامل

خلاصه کتاب فریب خورده جویس اتکینز | نکات کلیدی و کامل

خلاصه کتاب فریب خورده ( نویسنده جویس اتکینز )

نمایشنامه «فریب خورده» اثر جویس اتکینز، داستانی دلهره آور و روانشناختی است که به بررسی عواقب هولناک خشونت خانگی و انتقام از طریق معامله ای شیطانی می پردازد. این اثر کوتاه، با فضاسازی غنی و دیالوگ های پرکشش، خواننده را به عمق ذهن زنی رنج کشیده می برد که برای رهایی، دست به انتخابی نامتعارف می زند. در ادامه به تفصیل به بررسی این نمایشنامه تأثیرگذار خواهیم پرداخت.

جویس اتکینز: خالق دنیای فریب خورده

جویس اتکینز (Joyce Atkins) نویسنده ای است که در میان آثارش، نمایشنامه هایی با درون مایه روانشناختی و دلهره آور جایگاه ویژه ای دارند. اگرچه اطلاعات گسترده ای درباره زندگی شخصی و سایر آثار وی به زبان فارسی در دسترس نیست، اما «فریب خورده» به خوبی توانایی او را در خلق فضاهای متشنج و شخصیت های پیچیده نشان می دهد. اتکینز با مهارت مثال زدنی، از طریق دیالوگ های قدرتمند و حداقل گرایی در صحنه پردازی، جهانی از تنش های درونی و بیرونی را به تصویر می کشد. او توانسته است داستانی را بنویسد که در عین کوتاهی، مفاهیم عمیق و سؤالات اخلاقی بنیادینی را مطرح می کند. این نمایشنامه، شاهدی بر قدرت او در پرداختن به ابعاد تاریک طبیعت انسانی و پیامدهای ناگوار انتخاب هایی است که از سر ناچاری یا کینه صورت می گیرد. سبک نگارش اتکینز در این اثر، به گونه ای است که با حداقل کلمات، حداکثر تأثیر را بر ذهن مخاطب می گذارد و او را به تفکر درباره مرزهای اخلاقی و تبعات تصمیم گیری های رادیکال وامی دارد.

مشخصات کتاب: نگاهی به جزئیات فریب خورده

نمایشنامه «فریب خورده» با عنوان اصلی «Fetched»، یکی از آثار برجسته مجموعه «تجربه های کوتاه» نشر چشمه است. این مجموعه با هدف ارائه داستان ها و نمایشنامه هایی کوتاه اما عمیق، به مخاطبانی عرضه شده که به دنبال آثاری با حجم کم و محتوای غنی هستند.

نام اصلی و نویسنده: Fetched و جویس اتکینز

نام اصلی این نمایشنامه «Fetched» است که به معنای «احضار شده» یا «آورده شده» می باشد و به خوبی به مضمون اصلی داستان اشاره دارد. نویسنده این اثر، جویس اتکینز، با همین نمایشنامه کوتاه توانسته است نام خود را در ذهن علاقه مندان به ژانر روانشناختی حک کند. او با قلمی دقیق و نکته سنج، شخصیت هایی را خلق می کند که هر یک نمادی از جنبه های مختلف انسانی هستند و در بستر داستانی پرتعلیق، با سرنوشت خود دست و پنجه نرم می کنند.

مترجم و ناشر: هوشنگ حسامی و نشر چشمه

نقش مترجم در انتقال حس و مفهوم یک اثر ادبی، به ویژه نمایشنامه، حیاتی است. هوشنگ حسامی، مترجم شناخته شده ای است که با ترجمه روان و دقیق خود، توانسته است فضای دلهره آور و دیالوگ های پرکشش «فریب خورده» را به زبان فارسی منتقل کند. ترجمه ایشان به قدری با اصالت متن همخوانی دارد که خواننده به راحتی می تواند با اتمسفر و شخصیت ها ارتباط برقرار کند. نشر چشمه نیز به عنوان ناشر این اثر، سال هاست که در زمینه انتشار آثار ادبی ارزشمند فعالیت می کند و مجموعه «تجربه های کوتاه» یکی از ابتکارات موفق این نشر برای ارائه آثاری کوتاه، جذاب و فکری به مخاطبان است. این مجموعه، فرصتی بی نظیر برای خوانندگان فراهم می آورد تا در زمانی اندک، با جهان بینی و سبک نویسندگان بزرگ آشنا شوند.

سال انتشار، تعداد صفحات و ژانر

«فریب خورده» در سال 1399 منتشر شده و با تنها 19 صفحه، از جمله آثار بسیار کوتاه و فشرده به شمار می رود. این کوتاهی، نه تنها از ارزش آن نمی کاهد، بلکه بر تأثیرگذاری آن می افزاید، چرا که اتکینز در همین صفحات محدود، داستانی کامل و تکان دهنده را روایت می کند. ژانر این نمایشنامه را می توان ترکیبی از دلهره آور، روانشناختی و تراژدی دانست. عناصر دلهره آور از همان ابتدا در مکالمات و فضاسازی داستان ملموس است، جنبه های روانشناختی در تحلیل عمیق شخصیت مود و انگیزه های او نهفته است و پایان داستان، با ماهیتی تراژیک، عواقب دردناک تصمیمات انسانی را به نمایش می گذارد. این تلفیق ژانرها، «فریب خورده» را به اثری چندبعدی و قابل تأمل تبدیل کرده است.

مشخصه توضیح
نام اصلی Fetched
نویسنده جویس اتکینز
مترجم هوشنگ حسامی
ناشر نشر چشمه
مجموعه تجربه های کوتاه
سال انتشار (ترجمه فارسی) ۱۳۹۹
تعداد صفحات ۱۹
ژانر نمایشنامه، دلهره آور، روانشناختی، تراژدی

خلاصه کامل و عمیق کتاب فریب خورده: داستان یک انتقام شیطانی

نمایشنامه «فریب خورده» با ظرافتی خاص، مخاطب را به عمق یک وضعیت بحرانی می کشاند و لایه های پنهان روان انسان را آشکار می سازد. داستان با فضاسازی دقیق و معرفی تدریجی شخصیت ها، بستری برای رویدادهای آتی فراهم می آورد که هر لحظه بر تعلیق و رمزآلودگی آن افزوده می شود.

فضاسازی و معرفی اولیه

داستان در یک خانه کوچک و قدیمی در حومه یورکشایر انگلستان آغاز می شود. این مکان، با فضایی بسته و محدود، نمادی از زندانی است که شخصیت اصلی، مود، سال ها در آن محبوس بوده است. اتمسفر اولیه نمایش، سنگین و پر از تنش های ناگفته است. تام، همسر مود، که بر اثر سکته ای شدید نیمه جان بر روی تخت افتاده، حضوری منفعل اما پررنگ دارد. او اکنون در وضعیتی است که نمی تواند به زندگی خود ادامه دهد و بار مراقبت از او بر دوش مود است. در این میان، خانم فارار، مادرشوهر مود، با ظاهری سنتی و لحنی سرزنش گر وارد صحنه می شود. مکالمه اولیه بین مود و خانم فارار، هسته اصلی درگیری های گذشته و حال را آشکار می سازد. خانم فارار با لحنی متوقع، از بی توجهی و سهل انگاری مود در مراقبت از تام گلایه می کند، اما مود با بی تفاوتی و حتی نوعی خرسندی پنهان به این سرزنش ها پاسخ می دهد. این واکنش مود، از همان ابتدا حس کنجکاوی و دلهره را در خواننده برمی انگیزد.

افشای گذشته و سرچشمه کینه مود

با پیشروی دیالوگ ها، گذشته تلخ مود و تام به تدریج افشا می شود. مود، بدون هیچ پرده پوشی، از سال های طولانی رنج و آزاری که توسط تام متحمل شده، سخن می گوید. او از ضرب و شتم های مداوم، تحقیرهای کلامی و خشونت های جسمی و روحی تام پرده برمی دارد. مود زنی است که سال ها تحت ستم شوهرش زندگی کرده، مورد تعرض و آزار قرار گرفته و هیچ راهی برای فرار نیافته است. این گذشته دردناک، به قدری در وجود مود ریشه دوانده که او را به ورطه ناامیدی و یأس کشانده است. او که از زندگی با تام به ستوه آمده و هیچ روزنه ای برای رهایی نمی بیند، تصمیم می گیرد دست به انتخابی هولناک بزند.

مود: «…وقتی به خودم اومدم، دیدم صورت م غرق خون ئه، درست نمی تونستم سر پا وایستم. گفتم: تلافی ش رو سرت در می آرم، تام فارار – تلافی ش رو سرت در می آرم. از این کارت پشیمون می شی. این کار رو هم کردم، گفتم و کردم.»

او در اوج ناامیدی و برای پایان دادن به این ستم بی حد، به سمت تپه ای می رود که از دیرباز به عنوان مکانی برای شیطان پرستان شناخته شده است. در آنجا، مود با نیروهای ماوراءالطبیعه (شیطان) معامله ای می کند؛ معامله ای که هدفش رهایی از چنگال تام است، اما بهایی سنگین و ناشناخته در پی خواهد داشت. این بخش، نقطه عطف داستان است که مسیر زندگی مود را به کلی تغییر می دهد و او را وارد دنیایی از پیامدهای غیرقابل پیش بینی می کند.

تحقق خواسته و ورود مهمان ناخوانده

آرزوی مود به طرز غریبی برآورده می شود و تام دچار سکته مغزی شده و زمین گیر می شود. مود از این اتفاق نه تنها ناراحت نیست، بلکه از آن لذت می برد؛ لذتی تلخ و شیطانی که از رهایی و انتقام سرچشمه می گیرد. این وضعیت، حس دوگانگی را در خواننده ایجاد می کند؛ آیا مود قربانی است یا اکنون خود به ستمگری جدید تبدیل شده است؟ در اوج این کشمکش های روانی، ناگهان مرد ناشناسی وارد خانه می شود. حضور او مرموز است و هویت و نیتش پنهان می ماند. این مرد، نه از طریق در وارد می شود و نه انتظار حضورش می رود، گویی از جایی دیگر آمده است. ورود ناگهانی و غیرعادی او، بر تعلیق داستان می افزاید و فضای دلهره آور را به اوج خود می رساند.

اوج داستان و پرده برداری از معامله

مرد ناشناس، به تدریج مکالمه ای پر رمز و راز را با مود و خانم فارار آغاز می کند. لحن او آرام اما نافذ است و به نظر می رسد از همه چیز باخبر است. او در طول دیالوگ هایش، ماهیت واقعی خود را به تدریج آشکار می کند: او نماینده ای از همان نیروهای ماوراءالطبیعه یا شیطانی است که مود با آن ها معامله کرده بود. اکنون زمان دریافت سهم شیطان فرا رسیده است. تنش های روانی مود به اوج خود می رسد؛ او در مواجهه با پیامدهای معامله اش، دچار اضطراب و وحشت می شود. مرد ناشناس با طعنه و کنایه، به او یادآوری می کند که هر خواسته ای بهایی دارد و اکنون زمان پرداخت آن بهاست. داستان در این نقطه، به تعلیق بی نظیری می رسد. ماهیت دقیق آنچه شیطان در قبال رهایی مود از تام از او طلب کرده، به طور کامل فاش نمی شود و این امر جذابیت و رمزآلودگی نمایشنامه را دوچندان می کند و خواننده را برای یافتن پاسخ نهایی به مطالعه کامل اثر ترغیب می نماید. این ابهام هوشمندانه، قدرت تخیل خواننده را به کار می گیرد و لایه ای دیگر به عمق اثر می افزاید.

تحلیل و بررسی مضامین اصلی: لایه های پنهان فریب خورده

نمایشنامه «فریب خورده» بیش از یک داستان ساده درباره انتقام است؛ این اثر به عمق مفاهیم اخلاقی، روانشناختی و اجتماعی نفوذ کرده و لایه های پنهان وجود انسانی را به چالش می کشد. مضامین اصلی این اثر، بازتابی از معضلات جهانی و سؤالات بنیادین فلسفی است.

انتقام و عدالت: مرزهای اخلاقی یک کنش

یکی از برجسته ترین مضامین «فریب خورده»، مفهوم انتقام است. مود، زنی است که سال ها تحت ستم قرار گرفته و اکنون با سکته تام، فرصت انتقام و رهایی را یافته است. اما آیا این انتقام، می تواند به معنای واقعی کلمه عدالت باشد؟ نمایشنامه این سؤال را مطرح می کند که آیا رهایی از ظلم از طریق توسل به نیروهای تاریک، می تواند توجیه اخلاقی داشته باشد؟ اتکینز به خوبی نشان می دهد که انتقام، حتی اگر در ابتدا حس رهایی و پیروزی را به همراه داشته باشد، در نهایت می تواند روح انسان را به تباهی بکشاند و او را در چرخه بی انتهای گناه و پشیمانی گرفتار سازد. «فریب خورده» به تلخی نشان می دهد که راه حل های افراطی برای دستیابی به عدالت، غالباً به تباهی بیشتر منجر می شوند.

خشونت خانگی و جستجوی رهایی: نمادی از تقلا

این نمایشنامه به شکلی دردناک، معضل خشونت خانگی و آزار زنان را بازتاب می دهد. مود نمادی از هزاران زنی است که در سکوت، ستم شوهرانشان را تحمل می کنند و راهی برای فرار نمی یابند. ناتوانی جامعه (که در شخصیت خانم فارار نمادین می شود) در درک عمق این خشونت و انکار آن، مود را به سمت انتخاب های ناامیدکننده سوق می دهد. جستجوی مود برای رهایی، هرچند از طریق ابزارهای غیرمتعارف و خطرناک، نشان دهنده یأس و استیصال مطلق اوست. این نمایشنامه به مخاطب یادآوری می کند که فشارهای ناشی از ستم مداوم، چگونه می تواند فرد را به نقطه شکست برساند و او را وادار به اقدامات خارج از مرزهای اخلاقی معمول کند.

انتخاب و پیامدها: بهای یک تصمیم تاریک

«فریب خورده» بر مفهوم انتخاب های سرنوشت ساز و پیامدهای گریزناپذیر آن ها تأکید دارد. معامله مود با شیطان، نمادی از تصمیمی است که به امید رهایی گرفته شده، اما بهایی سنگین و غیرقابل جبران دارد. نمایشنامه با به تصویر کشیدن اضطراب و ترس مود پس از ورود مرد ناشناس، نشان می دهد که حتی تحقق آرزوهای حاصل از چنین معاملاتی، نمی تواند آرامش واقعی را به ارمغان آورد. این اثر به مخاطب تلنگر می زند که هر انتخابی، به ویژه انتخاب هایی که در تضاد با اصول اخلاقی و انسانی هستند، عواقب اجتناب ناپذیری به همراه دارد و ممکن است آزادی حاصل از آن، به بند کشیدگی دیگری منجر شود.

واقعیت و توهم: مرزهای ذهن و ماوراءالطبیعه

یکی از جذاب ترین ابعاد «فریب خورده»، ابهام در مرز میان واقعیت و توهم است. آیا مرد ناشناس واقعاً یک موجود ماوراءالطبیعه و نماینده شیطان است؟ یا او تجسمی از عذاب وجدان، بیماری روانی، یا حتی جنون مود است که در پی اقداماتش او را در بر گرفته است؟ نمایشنامه به عمد این ابهام را حفظ می کند و به خواننده اجازه می دهد تا تفاسیر گوناگونی از ماهیت رخدادها داشته باشد. این تردید، به عمق روانشناختی اثر می افزاید و داستان را از یک ماجرای صرفاً فانتزی به یک کاوش عمیق در ذهن انسان تبدیل می کند، جایی که ترس ها، گناهان و آرزوهای سرکوب شده می توانند به شکل های هولناک خود را نشان دهند.

نمایشنامه به عنوان فرم: قدرت دیالوگ و فضای محدود

جویس اتکینز با مهارت بی نظیری از فرم نمایشنامه برای خلق تعلیق و عمق استفاده کرده است. با وجود فضای محدود (خانه کوچک) و تعداد اندک شخصیت ها، او توانسته است داستانی پرکشش و غنی از معنا را به مخاطب ارائه دهد. قدرت دیالوگ ها در این اثر بسیار بالاست؛ هر جمله، هر کلمه، حامل بار معنایی و روانشناختی عمیقی است. مکالمات بین مود و خانم فارار، گذشته تاریک را به تدریج فاش می سازد و ورود مرد ناشناس، با دیالوگ های پر رمز و رازش، اوج تعلیق و دلهره را به ارمغان می آورد. این استفاده مؤثر از دیالوگ، بدون نیاز به توصیفات طولانی، خواننده را به عمق ذهن شخصیت ها می برد و به او اجازه می دهد تا پیچیدگی های روابط و انگیزه های پنهان را درک کند.

شخصیت شناسی: بازیگران سرنوشت در فریب خورده

شخصیت ها در «فریب خورده» نه تنها صرفاً ابزاری برای پیشبرد داستان نیستند، بلکه هر کدام لایه های پیچیده ای از روان انسانی را بازنمایی می کنند و نقش مهمی در انتقال مضامین اصلی نمایشنامه دارند.

مود: قربانی دیروز، جلاد امروز؟

مود، شخصیت اصلی نمایشنامه، زنی است که در ابتدا به عنوان قربانی خشونت و ستم معرفی می شود. او سال ها تحت آزار جسمی و روحی تام بوده و در نهایت از سر ناچاری و استیصال، به معامله ای شیطانی تن می دهد تا از این وضعیت رها شود. اما پس از سکته تام و ورود مرد ناشناس، شخصیت مود ابعاد تازه ای پیدا می کند. او دیگر صرفاً قربانی نیست؛ رضایت پنهان و حتی شادی او از وضعیت تام، و اصرارش بر اینکه «انتقامش را گرفته است»، او را به مرزهای تاریک بیرحمی می کشاند. مود نمادی از این حقیقت تلخ است که ستم دیدگان نیز در شرایط خاص می توانند به ستم گر تبدیل شوند، یا حداقل در سایه انتقام، بخش های تاریکی از وجودشان نمایان شود. پیچیدگی او در این است که هم رنج کشیده است و هم در انتخاب هایش، مسیرهایی غیرانسانی را برگزیده است.

تام: نماد ستمگری و آسیب پذیری

تام، شوهر مود، حتی در حالت سکته و نیمه جان، حضوری قدرتمند در داستان دارد. او نماد ستمگری، خشونت و آزار است که سال ها بر زندگی مود سایه افکنده بود. اتکینز نیازی به نمایش مستقیم خشونت تام ندارد؛ توصیفات مود از کتک ها و تحقیرها به خوبی ماهیت ظالم او را آشکار می کند. اما اکنون، تام خود در نهایت ضعف و آسیب پذیری قرار گرفته است. او که روزی قدرتمند بود، حالا تنها جسمی بی جان است که در انتظار سرنوشت نهایی خود است. این تضاد میان قدرت گذشته و ضعف کنونی تام، به پیامد انتخاب مود عمق بیشتری می بخشد و حس عدالت تلخ را تقویت می کند.

خانم فارار: صدای سنت و انکار

خانم فارار، مادرشوهر مود، نماینده ای از جامعه یا سنت است که نمی تواند واقعیت تلخ خشونت خانگی را بپذیرد. او در تمام طول داستان در حال انکار و ناباوری است. هرچند مود از زخم های خود و ستم های تام سخن می گوید، خانم فارار با جملاتی مانند «باور نمی کنم! تام ما…» و اصرار بر خوب بودن پسرش، تلاش می کند واقعیت را تحریف کند. او قادر به دیدن تاریکی درونی فرزندش نیست و تنها ظاهر و انتظارات سنتی از یک همسر و مادرشوهر را در نظر می گیرد. خانم فارار نمادی از آن بخش از جامعه است که ترجیح می دهد چشم بر روی حقایق تلخ ببندد و قربانی را سرزنش کند، تا اینکه با منشأ واقعی مشکلات روبرو شود.

مرد ناشناس: تجسم عواقب یا وسوسه؟

مرد ناشناس، مرموزترین و شاید نمادین ترین شخصیت نمایشنامه است. او نه انسان است و نه به طور کامل غیرانسان. او به وضوح نماینده نیروهای تاریکی است که مود با آن ها معامله کرده است. نقش او کاتالیزوری است؛ او با حضور خود، مود را مجبور می کند تا با پیامدهای تصمیماتش روبرو شود. مرد ناشناس می تواند تجسم وسوسه، عواقب اجتناب ناپذیر اعمال، یا حتی بخشی از ناخودآگاه خود مود باشد که در قالب یک موجود بیرونی ظاهر شده است. ابهام در هویت و ماهیت او، به عمق روانشناختی اثر می افزاید و پرسش هایی درباره مسئولیت پذیری انسان در قبال انتخاب هایش مطرح می کند.

چرا فریب خورده را باید خواند؟ دلایل جذب خواننده

«فریب خورده» با وجود حجم کم، اثری است که توانایی جذب طیف وسیعی از خوانندگان را دارد. دلایل متعددی وجود دارد که این نمایشنامه را به انتخابی عالی برای مطالعه تبدیل می کند:

تجربه ای کوتاه، اما عمیق و پرمغز

برای افرادی که زمان کمی برای مطالعه دارند یا به دنبال آثاری با عمق داستانی و فلسفی در قالبی فشرده هستند، «فریب خورده» یک گزینه ایده آل است. در تنها 19 صفحه، جویس اتکینز داستانی کامل با لایه های متعدد را روایت می کند که پس از اتمام مطالعه نیز ذهن خواننده را به خود مشغول می سازد. این اثر اثبات می کند که ارزش یک کتاب به حجم آن نیست، بلکه به غنای محتوایی و تأثیرگذاری آن بستگی دارد.

داستانی پرکشش و تعلیق آفرین

از همان لحظه آغازین نمایشنامه، تعلیق و دلهره در تار و پود داستان تنیده شده است. مکالمات مود و خانم فارار، با افشای تدریجی گذشته تلخ و ورود ناگهانی مرد ناشناس، به گونه ای پیش می رود که خواننده را تا پایان درگیر خود نگه می دارد. این روایت پرکشش، با هر جمله و هر دیالوگ، گامی به سوی اوج برمی دارد و میل به دانستن سرانجام کار مود را در خواننده تقویت می کند.

کاوش روانشناختی در اعماق ذهن

«فریب خورده» نه تنها یک داستان هیجان انگیز، بلکه یک تحلیل عمیق روانشناختی از ذهن انسانی است. این نمایشنامه به بررسی تأثیرات خشونت بر روان فرد، چرخه انتقام، و پیامدهای اخلاقی تصمیمات افراطی می پردازد. مود، با پیچیدگی های روانشناختی خود، نمادی از انسان در مواجهه با رنج و وسوسه است. این کاوش به خواننده امکان می دهد تا به زوایای تاریک و پنهان شخصیت انسان بیندیشد و انگیزه های پشت اعمال افراد را درک کند.

ترجمه ای روان و دقیق از هوشنگ حسامی

کیفیت ترجمه، نقش مهمی در لذت بردن از یک اثر ادبی دارد. هوشنگ حسامی با ترجمه ای روان، دقیق و وفادار به متن اصلی، توانسته است فضای دلهره آور و دیالوگ های پرکشش اتکینز را به خوبی به فارسی زبانان منتقل کند. این ترجمه، تجربه ی مطالعه را بسیار دلپذیر می کند و به خواننده اجازه می دهد تا بدون هیچ مانعی، در جهان داستان غرق شود.

اثری عبرت آموز با پرسش های اخلاقی بنیادین

«فریب خورده» فراتر از یک سرگرمی است؛ این نمایشنامه سؤالات اخلاقی عمیقی را مطرح می کند که تا مدت ها پس از اتمام مطالعه در ذهن باقی می مانند. آیا انتقام می تواند توجیه شود؟ چه بهایی برای رهایی از ستم باید پرداخت؟ آیا پایان، وسایل را توجیه می کند؟ این پرسش ها، «فریب خورده» را به اثری قابل تأمل و عبرت آموز تبدیل می کنند که خواننده را به بازنگری در باورهای اخلاقی خود وامی دارد.

بخشی از کتاب فریب خورده: انعکاس تنش ها

بخشی از دیالوگ های نمایشنامه به خوبی تنش های میان مود و خانم فارار و همچنین عمق رنج مود را به تصویر می کشد:

خانم فارار: دیر کردی، مود. فکر می کردم زودتر از این ها می آی. تام باید شربت ش رو بخوره.
مود: مِه بدی ئه. جلوی پا رو نمی شه دید.

سبد خریدش را روی میز می کوبد و شروع می کند به بردن پاکت ها به آش پزخانه.
خانم فارار: مود!
مود: چی ئه؟
خانم فارار: باید شربت تام رو به ش بدی.
مود: [آخرین پاکت را از سبد بر می دارد و کت خود را پشت درِ آش پزخانه آویزان می کند.] خیلی خب! خیلی خب! دفعه اول که گفتی، شنیدم. خوردن و نخوردن ش چه فرقی می کنه؟ بیش تر از دو سه روز دووم نمی آره، حداکثر.
خانم فارار: تو نباید این جوری حرف بزنی، مود.
مود: اِ، دکتر این رو گفت، نگفت؟
خانم فارار: به هرحال اون شوهرت ئه.
مود: شوهر! شوهر! اون هم چه شوهر معرکه ئی! اون گندیده نمی تونست بند کفش ش رو ببنده، از بس که دست وپاچلفتی بود.
خانم فارار: باور نمی کنم…
مود: [بی توجه به خانم فارار می گوید:] تازه، اگه فقط این بود می تونستم تحمل کنم. مشکل وقتی شروع شد که فکر کرد نوکر پدرش ام، چپ وراست به م دستور داد: «مود، بیا این جا!»، «مود، این کار رو بکن!»، «اون کار رو نکن!»، «تکون بخور!»، «شام چی شد؟»، «گاوها رو چرا ندوشیدی؟». بعدش هم، شب، مست و کله پا می اومد خونه و اون قدر من رو می زد که از درد به خودم می پیچیدم.
خانم فارار: باور نمی کنم! تامِ ما…
مود: بله، تامِ شما، نمی تونستم هم به کسی بگم، چون بدتر می شد و بیش تر کتک م می زد. هنوز جای مشت ولگدهاش رو پشت م هست. به ت نشون شون می دم.
خانم فارار: [به ناله می گوید:] نه… نه… نمی خوام ببینم. باورم نمی شه که تامِ ما…
مود: [به پیشانی اش اشاره می کند.] اِ، پس این زخم پیشونی م رو نگاه کن.
خانم فارار: تامِ ما این کار رو نکرده.
مود: چرا، ایشون کرده. توُ همین اتاق انداخت م رو زمین، با سر خوردم به پیش بخاری، همون جا ول م کرد رفت؛ وقتی به خودم اومدم، دیدم صورت م غرق خون ئه، درست نمی تونستم سر پا وایستم. گفتم: «تلافی ش رو سرت در می آرم، تام فارار ــ تلافی ش رو سرت، در می آرم. از این کارت پشیمون می شی.» ــ این کار رو هم کردم، گفتم و کردم.
خانم فارار: [با گریه می گوید:] تو زن بد و خبیثی هستی، مود فارار. من همیشه گفته م. وقتی تام ازدواج می کرد به ش گفتم…
مود: [میان حرف او می پرد.] خفه شو! انتقام م رو گرفتم، حالی ت ئه؟ دیگه نمی تونه دست روم بلند کنه! دیگه نمی تونه چپ وراست دستور بده! دیگه نمی تونه سرم داد بکشه! حالا همه کاره من ام! اون دیگه حتی نمی تونه مثل سابق عصاش رو بکوبه کف اتاق و من رو صدا بزنه!
خانم فارار: [می ایستد و خیره در چشمان مود نگاه می کند.] تو این بلا رو سرش آوردی؟ آره؟
مود: [رو بر می گرداند.] شاید آره… شاید هم نه…
خانم فارار: [دست مود را مى گیرد و مى کشد.] تو این کار رو کردى!
مود دست خود را آزاد مى کند و به او پشت مى کند.
کارى ت نمى کنند، فقط مى گیرند ت… مى گیرند ت!
مود: [با استهزا دوباره رو بر مى گرداند.] مزخرف نگو، مامى جان! مى شه بگى من چه طور مى تونستم اون رو دچار سکته ى مغزى کنم، هان؟ مى تونستم؟
خانم فارار: نه، اما آخه…
مود: اون ها نمى تونند من رو به خاطر کارى که کرده م بگیرند. من خیلى از اون ها زرنگ تر ام. بیست سال تموم تام فارار به من ظلم کرد، حالا داره تقاص ش رو پس مى ده، دیگه هم نمى تونه هیچ غلطى بکنه. کارش تموم ئه.

نحوه دسترسی و مطالعه فریب خورده

برای مطالعه نمایشنامه جذاب «فریب خورده» اثر جویس اتکینز، چندین راهکار وجود دارد که به شما امکان دسترسی آسان به این اثر را می دهد. با توجه به اهمیت مطالعه آثار ادبی به صورت قانونی و حمایت از نویسندگان و ناشران، توصیه می شود از منابع معتبر استفاده نمایید.

نسخه چاپی این نمایشنامه توسط نشر چشمه و در قالب مجموعه «تجربه های کوتاه» منتشر شده است. می توانید این نسخه را از کتابفروشی های معتبر سراسر کشور یا وب سایت های آنلاین خرید کتاب تهیه کنید. با توجه به حجم کم و قطع کوچک این کتاب، حمل و مطالعه آن در هر مکانی آسان است.

علاوه بر نسخه چاپی، نسخه های الکترونیکی و گاهی صوتی این نمایشنامه نیز در پلتفرم های معتبر کتابخوانی دیجیتال موجود است. پلتفرم هایی مانند طاقچه، کتابراه و فیدیبو، امکان خرید و دانلود نسخه الکترونیک (اغلب با فرمت EPUB) را فراهم می آورند. این پلتفرم ها به شما اجازه می دهند تا کتاب را بر روی تلفن همراه، تبلت یا رایانه خود مطالعه کنید و در هر زمان و مکانی به آن دسترسی داشته باشید. نسخه الکترونیک، گزینه ای مناسب برای کسانی است که به دنبال دسترسی سریع و آسان هستند و تمایل به حمل کتاب فیزیکی ندارند. همچنین، برخی از این پلتفرم ها ممکن است نسخه صوتی کتاب را نیز ارائه دهند که برای افرادی که ترجیح می دهند به جای خواندن، به کتاب گوش دهند، انتخابی عالی است.

با انتخاب هر یک از این روش ها، می توانید به سرعت وارد دنیای دلهره آور و فکری «فریب خورده» شوید و از مطالعه این نمایشنامه کوتاه اما تأثیرگذار لذت ببرید.

نتیجه گیری: بازتاب یک انتخاب هولناک

«فریب خورده» نمایشنامه ای است که با وجود حجم اندک، عمق و تأثیرگذاری فراوانی دارد. جویس اتکینز در این اثر، با هنرمندی تمام، به کاوش در زوایای تاریک روان انسان، پیامدهای خشونت خانگی، و بهای سنگین انتقام می پردازد. داستان مود، که برای رهایی از ستم شوهرش دست به معامله ای شیطانی می زند، تلنگری است به مرزهای اخلاقی و انتخاب های انسانی در مواجهه با ناامیدی مطلق. این اثر نه تنها یک داستان دلهره آور است، بلکه به طرح سوالات بنیادین اخلاقی می پردازد: آیا رهایی از یک ستم، به قیمت گرفتار شدن در بند دیگری از عواقب ناگوار و نامعلوم، توجیه پذیر است؟ آیا انتقام می تواند عدالت را به ارمغان آورد؟

با ترجمه روان هوشنگ حسامی و انتشار در مجموعه ارزشمند «تجربه های کوتاه» نشر چشمه، «فریب خورده» به اثری دست یافتنی و تأمل برانگیز برای مخاطبان فارسی زبان تبدیل شده است. این نمایشنامه به وضوح نشان می دهد که قدرت یک اثر ادبی نه در حجم آن، بلکه در توانایی اش برای برانگیختن تفکر و احساس در خواننده نهفته است. دعوت می کنیم تا خود را در جهان تاریک و پرتعلیق «فریب خورده» غرق کنید و این تجربه کوتاه اما عمیق را از دست ندهید. این اثر، بیش از یک داستان ساده، تلنگری است به مرزهای اخلاق، وجدان، و پیامدهای انتخاب هایی که می تواند زندگی انسان را برای همیشه دگرگون کند.

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "خلاصه کتاب فریب خورده جویس اتکینز | نکات کلیدی و کامل" هستید؟ با کلیک بر روی کتاب، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "خلاصه کتاب فریب خورده جویس اتکینز | نکات کلیدی و کامل"، کلیک کنید.