در گفت و گو با مجله راپیدی مطرح شد؛
عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران عنوان کرد: دیگر از نجوای مرشدان نقال خبری نیست! آنانی که هر شب در قهوه خانه ها و میدانگاه ها مردم را به پای داستان های شاهنامه می کشاندند و شگردانه با روایت و داستان آشتی می دادند.
سعید گودرزی عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران به مناسبت پاسداشت روز زبان فارسی و بزرگداشت حکیم فردوسی در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری علم و فناوری مجله راپیدی اظهار کرد: نقالی (بَرخوانی) از شیوه های نمایش ایرانی است که بودن آن پیش از فروپاشی دودمان ساسانی در تاریخ هنر ایران به ثبت رسیده است.
وی اضافه کرد: اگر گذار تاریخ را ورق بزنیم و به اسناد رجوع کنیم به روشنی درمی یابیم که نقالی از شیوه های نمایشی است که ایرانیان ارادت ویژه به آن داشتند.
این پژوهشگر ادبی افزود: پیش از فروپاشی دودمان ساسانی، قصه سرایی موزون همراه با ساز (اغلب با چنگ) رایج بوده و روایتگر به مناسبت، صورت های متفاوتی از گفتار به آواز و از آواز به گفتار را دنبال می کرده است.
عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران تبیین کرد: مسیر اینگونه نقالیِ آوازی را «قوالی» نامیده اند، قوالی با ورود تازیان به ایران شاید به دلیل محدود شدن و گاه ممنوع شدن موسیقی، همراهی ساز را از دست داد و از آن تنها نقل داستان باقی ماند.
گودرزی متذکر شد: به این ترتیب با آغاز نقالی دوره اسلامی، این شیوه نمایشی با نام نقالی مذهبی ریخت جدیدی به خود گرفت.
فردوسی شاعری امین است
وی تبیین کرد: از سویی توجه عمومی به هنرنمایی نقالان، شاعران را واداشت تا جز «خنیاگران» که در مجالس، قوالی هم می کردند و قول های شاعران را با ساز و آواز می خواندند، از برخی نقالان هم برای منتشر کردن شعر های خود یاری بخواهند.
عضو هییت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد زرقان عنوان کرد: نقالان را «راوی» می نامیدند. نمونه وار، رودکی به دو تن از راویان به نام های «مخ» و «راذل» اشاره می کند، همچنین نظامی عروضی از دو راوی فردوسی به نام های «علی دیلم و راوی بودلف» نام می برد.
عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران متذکر شد: از تاریخ گذ اران دریافته ایم که در این دوره هنوز از بازماندگان خاندان های اصیل ایرانی، سینه به سینه، حافظ و راوی افسانه ها، قصه ها، اسطوره ها و آیین و سنن باستان بوده اند و به آنان «دهقان یا دهگان» می گفتند، پرشمار است کتاب های افسانه ای ایران که از روی نقل های دهگانان گردآوری شده اند.
گودرزی تشریح کرد: فردوسی شاعری امین است؛ چراکه بار ها در شاهنامه اشاره کرده که بسیاری از داستان هایش را از گفته های دهقانان وام گرفته و از چند تن آشکارا نام می برد: دهقان چاچ، آزاد سرو، شادان برزین، بهرام، مرزبان هری، شاهوی.
وی یادآور شد: اسدی طوسی در گرشاسب نامه و فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین چند بار اشاره کرده که داستانش را از دهقانان و راویان برداشت کرده، همچنین «سمک عیار» از روایات نقالی به نام صدقته بن ابی القاسم شیرازی جمع آوری شده است.
عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران اضافه کرد: در روزگار صفویه نیز سندی هجوآمیز ازعبید زاکانی باقی مانده که در آن از قصه گویان نام برده شده است.
نقالان، هویت و شناسنامه تاریخی و ادبی بودند
گودرزی متذکر شد: سیاحتگران از جمله سرجان مالکم و حتی شاردن- که 6 بار به ایران سفر کرد – به روایتگری ایرانیان اشاره کرده اند، بر این اساس نقالی های مذهبی از جمله حمله خوانی، روضه خوانی، پرده خوانی، صورت خوانی و مناقب خوانی پس از فروپاشی دودمان ساسانی از سر گرفته شد و برگرفته ازشکل نمایشی جدید به حیات خود ادامه داد.
وی تبیین کرد: دیگر از نجوای مرشدان نقال خبری نیست! آنانی که هر شب در قهوه خانه ها و میدانگاه ها مردم را به پای داستان های شاهنامه می کشاندند و شگردانه با روایت و داستان آشتی می دادند تا همزیستی را تجربه کنند و یاد تاریخ روایی باستانی شان را پاس بدارند.
عضو انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی ایران عنوان کرد: نقالان، هویت و شناسنامه تاریخی و ادبی و فرهنگی بودند، آنان تنها نقل نمی کردند، بلکه اهداف گوناگونی را درتوسعه فرهنگ اجتماعی پی می گرفتند، آنان یاد آور می شدند که با فرهنگ کهن مان ارتباط داشته باشیم و بزرگان، اندیشمندان و قهرمانان را از یاد نبریم.
گودرزی بیان کرد: آنان هر نقل رزم یا بزم را روز های متوالی ادامه می دادند تا مردم در پایان هر بخش از نقل، به تفسیر و تحلیل آن واقعه بپردازند و پیامد آن را در زندگی به کار بگیرند.
وی توضیح داد: در حقیقت قهوه خانه ها جایگاهی برای بازاندیشی بود تا جغرافیای انسانی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی گذشته مان را ببینیم و بشنویم و در رویارویی با آن به تفکربنشینیم و از داستان گذاری های تلخ و شیرین بسان مکتب خانه ای درس فراگیریم و آن را ره توشه آینده مان قرار دهیم.
گودرزی متذکر شد: اکنون در قهوه خانه ها چه کسی از بازماندگان نقل و نقالی گذشته را درقاب خاطرات متبلور می سازد؟ پُرافسوس یاد نقل سهراب کشی، شیرزاد کشی، اسفندیارکشی، کین سیاوش، کین ایرج، امیر ارسلان نامدار از یاد ها زدوده شده است.
وی خاطرنشان کرد: گویی پیش می رویم که هم گذشته مان و فراتر، زبان فارسی را به فراموشی تاریخ بسپاریم! ای وایِ بر ما که با خود چنین می کنیم!
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "دیگر خبری از نجوای مرشدان نقال نیست!/ وای بر ما که با خود چنین می کنیم" هستید؟ با کلیک بر روی اقتصادی، به دنبال مطالب مرتبط با این موضوع هستید؟ با کلیک بر روی دسته بندی های مرتبط، محتواهای دیگری را کشف کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "دیگر خبری از نجوای مرشدان نقال نیست!/ وای بر ما که با خود چنین می کنیم"، کلیک کنید.