
معرفی فیلم نقشه یک مرد ساده (A Simple Plan)
فیلم «نقشه یک مرد ساده» (A Simple Plan)، اثری درخشان از سام ریمی محصول ۱۹۹۸، داستانی مهیج از فروپاشی اخلاقی انسان ها در مواجهه با وسوسه ثروت بادآورده است. این تریلر نئو نوآر، مرزهای اخلاق و انسانیت را به چالش می کشد و پیامدهای انتخاب های ویرانگر را به تصویر می کشد. در عمق این روایت، سؤالاتی بنیادین درباره طمع، مسئولیت پذیری و ماهیت روابط انسانی مطرح می شود.
این اثر سینمایی که بر پایه رمانی به همین نام از اسکات اسمیت ساخته شده، نه تنها یک تریلر جنایی صرف است، بلکه به کاوشی عمیق در روان انسان و تأثیر پول بر وجدان او می پردازد. «نقشه یک مرد ساده» نقطه عطفی در کارنامه کارگردانی سام ریمی محسوب می شود؛ جایی که او از ژانرهای کمدی-وحشت و فانتزی که با آثاری چون «مرده شریر» (Evil Dead) و «ارتش تاریکی» (Army of Darkness) به شهرت رسیده بود، فاصله گرفت و توانایی خود را در ساخت یک درام جنایی جدی و پرتنش به اثبات رساند. این فیلم با فضاسازی سرد و شخصیت پردازی پیچیده، بیننده را به سفری تاریک در اعماق ذهن شخصیت هایی می برد که در دام طمع گرفتار آمده اند.
خلاصه داستان: از یک پیدا کردن خوش شانسی تا کابوسی بی پایان
داستان فیلم «نقشه یک مرد ساده» در یک شهر کوچک و دورافتاده در مینه سوتا و در زمستانی سخت آغاز می شود، جایی که سه شخصیت اصلی فیلم زندگی معمولی خود را می گذرانند: هنک میچل (با بازی بیل پاکستون)، مردی تحصیل کرده و منطقی که در یک آسیاب کار می کند و زندگی آرامی با همسر باردارش، سارا (با بازی بریجیت فوندا) دارد. برادر بزرگ تر او، جیکوب (با بازی بیلی باب تورنتون)، مردی ساده دل، بی کار و کم هوش است که زندگی منزویانه ای را سپری می کند و دوست جیکوب، لوئی (با بازی برنت بریسکو)، نیز فردی الکلی و تا حدی بی مسئولیت است.
در یک روز برفی، این سه نفر در حال پیاده روی در جنگل و شکار، به طور تصادفی با یک هواپیمای کوچک سقوط کرده مواجه می شوند. در داخل هواپیما، جسد خلبان و یک کیف حاوی ۴.۴ میلیون دلار پول نقد کشف می کنند. این کشف غیرمنتظره، زندگی آرام آن ها را به کلی دگرگون می کند. وسوسه داشتن این پول هنگفت، آن ها را به سمت یک تصمیم سرنوشت ساز سوق می دهد.
هنک، که به ظاهر عاقل ترین فرد گروه است، یک «نقشه ساده» پیشنهاد می دهد: آن ها پول را مخفی می کنند و صبر می کنند تا خطر جستجو و کشف هواپیما برطرف شود. سپس، پس از چند ماه، پول را تقسیم کرده و از آن استفاده می کنند؛ به این شرط که هیچ کس از این ماجرا باخبر نشود. جیکوب و لوئی نیز با اکراه این نقشه را می پذیرند. با این حال، همان طور که فیلم پیش می رود، مشخص می شود که «ساده» بودن این نقشه، خود اولین اشتباه بزرگ آن هاست.
تصمیم اولیه برای مخفی کردن پول، به سرعت به زنجیره ای از دروغ ها، سوءظن ها، خشونت ها و جنایت ها منجر می شود. هر قدمی که برای حفظ این راز برمی دارند، آن ها را بیشتر در باتلاقی از پنهان کاری و جنایت فرو می برد. اعتماد بین برادران و حتی بین هنک و سارا، که در ابتدا به نظر می رسد تنها حامی و همدل اوست، به تدریج از بین می رود. هر اتفاق کوچک و غیرمنتظره ای، آن ها را مجبور به گرفتن تصمیمات دشوارتر و غیراخلاقی تر می کند که پیامدهای جبران ناپذیری در پی دارد. فیلم به آرامی اما بی امان، سیر نزولی شخصیت ها را به تصویر می کشد و نشان می دهد که چگونه طمع می تواند روابط را از هم بپاشد و انسانیت را نابود کند.
بازیگران و نقش آفرینی ها: نمایش قدرت در بحبوحه فروپاشی
یکی از نقاط قوت اصلی فیلم «نقشه یک مرد ساده»، بازی های درخشان و عمق بخش بازیگران اصلی آن است که به غنای دراماتیک فیلم کمک شایانی کرده اند. این فیلم با نقش آفرینی های تأثیرگذار خود، توانست اعتبار هنری بسیاری کسب کند.
بیل پاکستون در نقش هنک میچل
بیل پاکستون در نقش هنک میچل، یک مرد معمولی از طبقه متوسط، به شکلی فوق العاده پیچیدگی های شخصیتی را به نمایش می گذارد. هنک در ابتدا به عنوان مردی منطقی و مسئولیت پذیر معرفی می شود که سعی دارد اوضاع را تحت کنترل خود نگه دارد. او معمار «نقشه ساده» است و تلاش می کند با حداقل خشونت و حداکثر پنهان کاری، پول را حفظ کند. با این حال، پاکستون به تدریج نشان می دهد که چگونه اضطراب، پارانویا و تصمیمات پی درپی او را در مسیر تباهی قرار می دهند. تماشاگر شاهد فروپاشی تدریجی مردی است که اعتقادات اخلاقی خود را یکی پس از دیگری زیر پا می گذارد و در نهایت به یک شخصیت کاملاً متفاوت تبدیل می شود. پاکستون توانایی هنک در حفظ ظاهری آرام و خونسرد، در حالی که در درون با طوفانی از گناه و ترس دست و پنجه نرم می کند، به بهترین شکل ممکن به تصویر می کشد و این از هنرهای او در بازیگری است.
بیلی باب تورنتون در نقش جیکوب میچل
شاید درخشان ترین نقش آفرینی فیلم متعلق به بیلی باب تورنتون در نقش جیکوب، برادر بزرگ تر و ساده دل هنک باشد. تورنتون برای این نقش، نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد و این نامزدی کاملاً شایسته بود. جیکوب شخصیتی معصوم، آسیب پذیر و تا حدی ناتوان از درک پیچیدگی های دنیای اطرافش است. او بارها به هنک هشدار می دهد که این پول برای آن ها بدشانسی خواهد آورد و از ابتدا از این نقشه هراس دارد. تورنتون با ظرافت و صداقت، رنج و مبارزه درونی جیکوب را به تصویر می کشد؛ مردی که تنها می خواهد زندگی آرامی داشته باشد و بار سنگین دروغ ها و جنایت ها برایش تحمل ناپذیر است. سادگی او در نهایت به یک تراژدی بزرگ می انجامد و جیکوب به نمادی از قربانیان بی گناه طمع تبدیل می شود. بازی تورنتون در این نقش، به یادماندنی و دلخراش است.
بریجیت فوندا در نقش سارا میچل
بریجیت فوندا در نقش سارا، همسر هنک، نقشی محوری و پیچیده ایفا می کند. سارا در ابتدا همراه و حامی هنک است، اما به تدریج به نیروی محرکه ای تبدیل می شود که جاه طلبی و وسوسه را در هنک تقویت می کند. او با هوش و ذکاوت خود، جزئیات نقشه را بهبود می بخشد و هنک را به انجام کارهای غیراخلاقی تر ترغیب می کند تا پول را حفظ کنند. سارا را می توان نوعی «فم فتال» مدرن نامید؛ زنی که اگرچه مستقیماً در صحنه های جنایت حضور ندارد، اما با نفوذ بر همسرش، او را به سمت تصمیمات فاجعه بار سوق می دهد. بازی فوندا لایه های پنهانی از قدرت، آسیب پذیری و جاه طلبی را در این شخصیت به نمایش می گذارد.
علاوه بر این سه بازیگر اصلی، برنت بریسکو در نقش لوئی و گریگ بریک در نقش باک (دوست لوئی) نیز نقش آفرینی های مکمل قدرتمندی ارائه می دهند که به باورپذیری داستان و تشدید فضای پرتنش فیلم کمک می کنند.
تحلیل تماتیک: ورای یک نقشه ساده
فیلم «نقشه یک مرد ساده» فراتر از یک تریلر جنایی صرف، به کاوشی عمیق در مضامین انسانی می پردازد که آن را به اثری ماندگار و تأمل برانگیز تبدیل کرده است. این فیلم لایه های مختلفی از روان شناسی، اخلاق و روابط انسانی را بررسی می کند.
طمع و آزمندی: چگونه وسوسه پول، زندگی ها را در هم می شکند
موضوع اصلی و هسته مرکزی فیلم، طمع و تأثیر مخرب آن است. کشف پول، نقطه عطفی است که شخصیت ها را در مواجهه با آزمونی بزرگ قرار می دهد. این فیلم به وضوح نشان می دهد که چگونه وسوسه ثروت بادآورده می تواند به سرعت اخلاقیات، ارزش ها و حتی انسانیت افراد را از بین ببرد. هنک، که در ابتدا مردی با اصول اخلاقی به نظر می رسد، قدم به قدم در دام طمع گرفتار می شود و برای حفظ پول، دست به کارهایی می زند که هرگز تصور نمی کرد. فیلم، «پول» را نه به عنوان راه حل، بلکه به عنوان کاتالیزوری برای نمایش تاریک ترین جنبه های وجود انسان به کار می گیرد. این مضمون یادآور بسیاری از داستان های کلاسیک است که در آن ها، ثروت ناگهانی به جای خوشبختی، بدبختی به بار می آورد.
انتخاب ها و پیامدها: سلسله وار تصمیمات اشتباه
«نقشه یک مرد ساده» به دقت، سلسله وار بودن پیامدهای تصمیمات اشتباه را به تصویر می کشد. هر انتخابی که شخصیت ها برای حفظ پول انجام می دهند، آن ها را وارد پیچیدگی ها و مخاطرات جدیدی می کند. از اولین دروغ کوچک تا جنایت های بزرگ، هر مرحله نتیجه منطقی و اجتناب ناپذیر مرحله قبل است. فیلم به شکلی مهارت آمیز نشان می دهد که چگونه یک «نقشه ساده» برای پنهان کردن پول، به یک کابوس پیچیده و بی انتها تبدیل می شود که رهایی از آن غیرممکن است. این موضوع بر این حقیقت تأکید دارد که دروغ ها و پنهان کاری ها، مانند گلوله های برفی در حال غلتیدن، بهمن هایی از پیامدهای ناخواسته را به دنبال دارند.
«وقتی انسان از مسیر اخلاق منحرف می شود، بازگشت به آن مسیری پر از خون و اشک است که هر گام، او را در باتلاق تباهی عمیق تر می کند. نقشه یک مرد ساده، این حقیقت تلخ را با وضوح بی نظیری به تصویر می کشد.»
اخلاق و وجدان: تقابل درونی
فیلم به خوبی تقابل بین درست و غلط و مبارزه درونی شخصیت ها با وجدانشان را بررسی می کند. جیکوب، با وجود سادگی، بیشترین کشمکش اخلاقی را دارد و از ابتدا احساس می کند که این پول بدشگون است. هنک، در ابتدا سعی می کند تصمیمات خود را منطقی جلوه دهد و آن ها را توجیه کند، اما به تدریج با بار سنگین گناه و عذاب وجدان روبرو می شود. سارا نیز، که در ابتدا بی رحمانه تر عمل می کند، در نهایت پیامدهای اعمال خود را درک می کند. این مبارزه درونی، فیلم را از یک تریلر معمولی فراتر برده و آن را به یک درام روان شناختی تبدیل می کند.
روابط خانوادگی: تأثیر طمع بر پیوندهای برادری و زناشویی
یکی از دراماتیک ترین جنبه های فیلم، تأثیر مخرب طمع بر روابط خانوادگی است. پیوند برادری بین هنک و جیکوب، که در ابتدا عمیق و مبتنی بر حمایت متقابل است، به تدریج با سوءظن، دروغ و ترس از یکدیگر از بین می رود. هنک، بارها از سادگی جیکوب سوءاستفاده می کند و او را به سمت تصمیماتی سوق می دهد که به ضرر خودش است. رابطه زناشویی هنک و سارا نیز، اگرچه در ابتدا قوی و مبتنی بر همکاری به نظر می رسد، اما با افزایش فشارها و نیاز به پنهان کاری، به مرز فروپاشی می رسد. این فیلم نشان می دهد که چگونه پول می تواند عمیق ترین و مقدس ترین پیوندهای انسانی را نابود کند.
تقدیر در برابر اراده آزاد: آیا سرنوشت آن ها از پیش نوشته شده بود؟
فیلم این سوال را مطرح می کند که آیا سرنوشت شخصیت ها از پیش نوشته شده بود یا نتیجه انتخاب های خودشان بود؟ با وجود رویدادهای تصادفی مانند سقوط هواپیما، فیلم به وضوح نشان می دهد که فاجعه های بعدی، نه نتیجه تقدیر، بلکه نتیجه انتخاب های آگاهانه و ناآگاهانه شخصیت ها بوده اند. این باور که می توان با یک «نقشه ساده» بر مشکلات غلبه کرد، خود اولین گام به سوی سقوط است. فیلم بر قدرت اراده آزاد و مسئولیت پذیری انسان در قبال اعمالش تأکید می کند.
سبک و کارگردانی: امضای سام ریمی در ژانر نئو نوآر
«نقشه یک مرد ساده» نه تنها به دلیل داستان و بازی های قوی، بلکه به واسطه کارگردانی استادانه سام ریمی نیز مورد تحسین قرار گرفته است. این فیلم، نقطه عطفی در کارنامه ریمی و نشان دهنده توانایی او در ژانرهای متنوع است.
تغییر مسیر سام ریمی: عبور از کمدی-وحشت
سام ریمی پیش از «نقشه یک مرد ساده»، عمدتاً به خاطر فیلم های کمدی-وحشت cult classic خود مانند سه گانه «مرده شریر» و «ارتش تاریکی» شناخته می شد که پر از طنز سیاه، خشونت گرافیکی و تکنیک های فیلم برداری پرانرژی بودند. «نقشه یک مرد ساده» اما رویکردی کاملاً متفاوت دارد. ریمی در این فیلم با یک لحن جدی و تاریک، به عمق روان شناختی شخصیت ها می پردازد. این تغییر مسیر، نشان دهنده بلوغ هنری و گستردگی دیدگاه کارگردانی او بود و ثابت کرد که ریمی می تواند فراتر از ژانرهای قبلی خود عمل کند و فیلم هایی با پیام های عمیق تر و فضایی سنگین تر خلق کند. او بدون استفاده از ترفندهای مرسوم ژانر وحشت، تعلیقی خالص و نفس گیر ایجاد می کند.
فضاسازی نئو نوآر: سردی و یأس
فیلم «نقشه یک مرد ساده» نمونه ای برجسته از ژانر نئو نوآر مدرن است. ریمی با استفاده هوشمندانه از عناصر بصری و شنیداری، فضایی سرد، یأس آور و پر از تعلیق ایجاد می کند. فیلم در محیطی برفی و منزوی فیلم برداری شده است که حس محبوس شدن و ناتوانی در فرار را به خوبی منتقل می کند. نورپردازی فیلم اغلب تاریک و سایه دار است که به حس عدم قطعیت و پنهان کاری کمک می کند. قاب بندی های بسته و نماهای از بالا، شخصیت ها را در تنگنا نشان می دهند و وضعیت روانی آن ها را بازتاب می دهند. اتمسفر یأس آور فیلم، به تدریج بر بیننده چیره می شود و او را درگیر سرنوشت تلخ شخصیت ها می کند. این فضاسازی به خوبی مضامین طمع و تباهی را تقویت می کند.
برای مثال، صحنه هایی که در جنگل برفی یا خانه جیکوب می گذرد، با رنگ های سرد و نور کم، حس خفقان و ناامیدی را تشدید می کنند. این عناصر بصری، به خوبی منعکس کننده سقوط اخلاقی و روانی شخصیت ها هستند.
مقایسه با فارگو: شباهت ها و تفاوت ها
بسیاری از منتقدان، «نقشه یک مرد ساده» را با فیلم «فارگو» اثر برادران کوئن (محصول ۱۹۹۶) مقایسه کرده اند. هر دو فیلم در محیطی برفی و روستایی در مینه سوتا جریان دارند و به داستان های جنایی می پردازند که از یک تصمیم به ظاهر ساده آغاز می شوند و به زنجیره ای از اتفاقات خشونت آمیز و غیرمنطقی می انجامند. هر دو فیلم طمع انسان و پیامدهای آن را بررسی می کنند.
ویژگی | نقشه یک مرد ساده (A Simple Plan) | فارگو (Fargo) |
---|---|---|
لحن غالب | جدی، تاریک، روان شناختی، تراژیک | طنز سیاه، کمدی، ابزورد، خشونت غیرمنتظره |
تمرکز داستانی | فروپاشی اخلاقی و روانی شخصیت ها در اثر طمع | پیچیدگی و پوچی جنایت ها، تناقض شخصیت ها |
تراژدی یا پوچی | بسیار تراژیک و غم انگیز | پوچی و بی معنایی جنایت ها با رگه های طنز |
نقش آفرینی | بازی های دراماتیک و عمیق | بازی های منحصربه فرد با لهجه و رفتار خاص |
با این حال، تفاوت های اساسی نیز وجود دارد. «فارگو» با لحن طنز سیاه و نگاهی ابزورد به جنایت و خشونت، از موقعیت های مضحک برای بیان پیام های خود استفاده می کند، در حالی که «نقشه یک مرد ساده» رویکردی کاملاً جدی و تلخ دارد و به یک تراژدی محض نزدیک تر است. ریمی بر فروپاشی روان شناختی و اخلاقی شخصیت ها متمرکز است، در حالی که برادران کوئن بر روی پوچی و تصادفی بودن اتفاقات تأکید دارند.
موسیقی دنی الفمن: تشدید تعلیق و حس اندوه
موسیقی متن فیلم، کاری از دنی الفمن، که همکاری های طولانی مدتی با سام ریمی داشته، نقش مهمی در ایجاد فضای تعلیق و اندوه دارد. موسیقی الفمن در «نقشه یک مرد ساده» بر خلاف آثار معمول و حماسی او، بسیار ملایم تر، مینیمال تر و غم انگیزتر است. او از تم های ساده و تکرارشونده استفاده می کند که به تدریج حس اضطراب و پارانویا را در بیننده تقویت می کنند. موسیقی متن به ندرت خودنمایی می کند، اما به شکلی پنهانی در تار و پود داستان تنیده شده و به تعلیق و حس خفقان فیلم عمق می بخشد. این انتخاب موسیقایی، کاملاً با لحن نئو نوآر فیلم هماهنگ است.
ریمی با کارگردانی ماهرانه خود، صحنه های کلیدی و تعلیق زا را با دقت فراوان به تصویر می کشد، از جمله صحنه اولین کشف پول در هواپیما تا درگیری های بعدی که برای پنهان کردن راز رخ می دهند. هر صحنه با طراحی دقیق و اجرای بی نقص، به افزایش تنش و درام فیلم کمک می کند.
جوایز و تحسین ها: دیده شدن یک اثر درخشان
فیلم «نقشه یک مرد ساده» (A Simple Plan) پس از اکران در سال ۱۹۹۸، با استقبال بسیار خوب منتقدان و مخاطبان مواجه شد و توانست افتخارات و جوایز متعددی را از آن خود کند که نشان دهنده کیفیت بالای هنری و داستانی آن است.
این فیلم در مراسم اسکار سال ۱۹۹۹، نامزد دریافت دو جایزه مهم شد:
- نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی: این نامزدی برای اسکات اسمیت، نویسنده رمان اصلی و فیلمنامه اقتباسی، بود. فیلمنامه اسمیت به دلیل ساختار دقیق، دیالوگ های هوشمندانه و توسعه عالی شخصیت ها مورد تحسین قرار گرفت. توانایی او در تبدیل یک رمان پرتنش به یک فیلمنامه جذاب و روان، یکی از دلایل اصلی موفقیت فیلم بود.
- نامزدی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد: این نامزدی برای نقش آفرینی درخشان بیلی باب تورنتون در نقش جیکوب میچل بود. بازی تورنتون در این نقش، به عنوان یکی از نقاط قوت اصلی فیلم شناخته شد و او توانست با نمایش عمق و سادگی این شخصیت، قلب منتقدان را تسخیر کند. او در این بخش رقابت نزدیکی با جیمز کابرن (که برای رنج اسکار را برد) و اد هریس داشت.
علاوه بر نامزدی های اسکار، «نقشه یک مرد ساده» تحسین های گسترده ای از سوی محافل سینمایی دریافت کرد. منتقدان، کارگردانی سام ریمی را به دلیل توانایی اش در خلق یک فضای پرتنش و روان شناختی، ستودند و آن را شاهدی بر گستردگی ژانرهای ریمی دانستند. بازی های بیل پاکستون و بریجیت فوندا نیز مورد توجه قرار گرفتند و شیمی بین بازیگران اصلی، به باورپذیری داستان کمک شایانی کرد.
این فیلم اغلب در فهرست بهترین فیلم های ژانر جنایی، تریلر و نئو نوآر قرار می گیرد. قدرت داستان گویی، تعلیق بی وقفه و عمق روان شناختی آن، باعث شده تا «نقشه یک مرد ساده» جایگاه ویژه ای در تاریخ سینما پیدا کند. این فیلم نه تنها به عنوان یک اثر سرگرم کننده، بلکه به عنوان یک مطالعه موردی در مورد طبیعت انسان و پیامدهای فاجعه بار طمع شناخته می شود. بازتاب فیلم در میان منتقدان و دلیل تحسین آن ها، عمدتاً بر پیچیدگی اخلاقی داستان، عدم وجود قهرمانان مطلق، و فرار شخصیت ها از عواقب اعمالشان متمرکز بود.
همچنین، بسیاری از منتقدان، «نقشه یک مرد ساده» را به دلیل نمایش واقع گرایانه و تلخ آن از تأثیر پول بر روابط انسانی، مورد ستایش قرار دادند. این فیلم توانست ثابت کند که سام ریمی نه تنها در ژانر وحشت تبحر دارد، بلکه قادر به خلق آثار دراماتیک و جدی با عمق تماتیک بالا نیز هست.
نتیجه گیری: فراتر از یک نقشه ساده، یک تراژدی پیچیده
فیلم «نقشه یک مرد ساده» (A Simple Plan) فراتر از یک تریلر جنایی مهیج، یک تراژدی عمیق انسانی است که پیامدهای ویرانگر طمع و انتخاب های اخلاقی را با ظرافت و تلخی به تصویر می کشد. سام ریمی با تغییر سبک خود، اثری نئو نوآر خلق کرده که به عمق تاریک ترین جنبه های روان انسان نفوذ می کند. بازی های درخشان بیل پاکستون، بیلی باب تورنتون و بریجیت فوندا به همراه فضاسازی استادانه و موسیقی متن تأثیرگذار دنی الفمن، این فیلم را به تجربه ای فراموش نشدنی تبدیل کرده اند.
این فیلم نه تنها به عنوان یک نمونه موفق از ژانر خود، بلکه به عنوان یک درس عبرت درباره تباهی ارزش ها و فروپاشی پیوندهای انسانی در مواجهه با وسوسه ثروت، شایسته تماشای مجدد و تحلیل های عمیق تر است. «نقشه یک مرد ساده» به ما یادآوری می کند که گاهی اوقات، ساده ترین طرح ها می توانند به پیچیده ترین و فاجعه بارترین سرنوشت ها ختم شوند و بار سنگین انتخاب ها تا ابد بر دوش انسان باقی می ماند.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "معرفی فیلم نقشه یک مرد ساده (A Simple Plan) – درام مهیج" هستید؟ با کلیک بر روی فیلم و سریال، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "معرفی فیلم نقشه یک مرد ساده (A Simple Plan) – درام مهیج"، کلیک کنید.